کان تحمل که همه تو دیدی بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
هیچ اصراری ندارم ! خود دانی و ......
فقط یادم که یه بار ازم پرسید اگر بخوام این من باشم که انتخاب میکنم چی میگی ؟
گفتم وقت میخوام تا فکر کنم ! اصرار کرد که نه ، همین الان باید جواب بدی ! ایندفعه دیگه فرار کردن فایده ای نداشت یا باید جوابش رو میدادم یا باید اعلام شکست در برابرش میکردم ؛ کاری که تا حالا حتی فکرش رو هم نمی کردم.نگاهم را از نگاهش دزدیدم و رو کردم به قلبم و گفتم : بفرما ! جواب بده ....
قلبم هیچ نگفت
قلبم چیزی نداشت که بگه !
رو کردم به عقلم و گفتم : تو یه چیزی بگو ! جواب بده ....
عقلم هیچ نگفت
عقلم چیزی نداشت که بگه !
رو کردم به تجربه و گفتم : تو یه چیزی بگو! جواب بده ....
و تجربه هم هیچ نگفت
تجربه چیزی نداشت که بگه !
نگاهم را دوباره به چشمانش دوختم و گفتم : بدون دخالت قلب و عقل و تجربه بهت میگم : تو برنده شدی ، میتونی انتخاب کنی ! لبخندی زد و مکثی کرد و آرام گفت : باز من باختم .....

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

خدا به داد دل همه برسه...
چقدم خوش رنگه
خیلی خوب میشه باهاش نوشت!!!!!
سخنت به غایت زیبا بود صدر عزیز
در پناه حق ...
./رضا.
(:
زیبا بود.
ممنونم که سر زدی!
زیبا بود.
خداخافظ
خوشحالم که دوباره توانستم به وبلاگ شما سر بزنم. متن جالب نوشته بودید. چون خیلی وقته نبودم اجازه بده فعلا نظری ندم.
موفق باشید.
سلام...
ممنونم که امودید پیشم...
بازم منتظر مطالب خوب و قشنگتون هستم....
پاینده باشید.
هیچ اصراری ندارم...
خیلی زیبا بود.
اینبار خودت تونستی بر عقل و قلب وتحربه غلبه کنی ولی اینبار برنده واقعی اون کسی بود که تو رو به خودت وا گذاشت...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون از اینکه لینک منو گذاشتی...
منم برای روابط بیشتر و دوستی اینکاره خداپسندانرو جواب دادم
ممنون ازت
تا بعد...
خوب اینم تجربه ای شد که عقل و دلت در آینده ازش سود می برن
اما نه همیشه و تو هر موقعیتی
سربلند بمونی و ایرونی
خوبید؟
ممنونم از پیفامتون....
راستی چرا اپ نمیکنید؟
منتظر مطالب خوبتون هستم...
شاد و پیروز باشید...
در پناه حق....