خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

از ابتدا ......

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
                       وندر این کار دل خویش به دریا فکنم
                                             از دل تنگ گنه کار برآرم آهی
                                                                    کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

بدون مقدمه گفت : اگر یه روز هر آنچه که در ذهن داری تمام بشه چیکار میکنی ؟
همیشه عرف این که همه میگن هر چیزی یه زمانی داره و یه روز هم بالاخره تموم میشه !
سوال بی مقدمه و سنگینی بود! اگر یه روز تمام افکارم تموم بشه چیکار باید بکنم ! جوابی نداشتم که بدم ! فقط نگاهش کردم . نگاهمان مدتی در هم گره خورد تا اینکه سکوت و شکست و گفت : ولی من میدونم که اگر یه همچین روزی برسه چه اتفاقی برات می افته ! دلهره عجیبی داشتم از پاسخی که میخواد از طرف من به سوال خودش بده . گفتم : از کجا میدونی جوابی که میدی صحیحه‌؟! دوباره سکوت شد راز سر به مهر میان ما. به لیوان آبی که دستم بود خیره شدم و بعد از مدتی قبل از اینکه جوابش رو بشنوم گفتم : اگر یه روز تمام ذهن من خالی از فکر بشه مطمئناْ اون روز.....
پایان نگاه من به زندگی خواهد بود
پایان نگاه من به زلالی عشق خواهد بود
پایان نگاه من به برق چشمان روشنت خواهد بود
پایان نگاه من به تمامی واژه های مهربانی خواهد بود
پایان نگاه من به سلام ها به حضور دوباره در دنیا خواهد بود
پایان نگاه من به امیدها  و نجات در دوران آینده و حال خواهد بود و
پایان نگاه من به ماندن در این حصار زیبا و بی روح ، آرام و متلاطم خواهد بود
و این یعنی خداحافظی با همه کس و همه چیز !  لیوان آب رو برگردوندم و ادامه دادم ، اون زمان دیگه زمان رفتنه ! چون هیچ بهانه و دلیلی برای نرفتن ندارم ! اما یه چیز رو بهتره بدونی هر چند شاید ناگزیر از رفتن باشم اما چون من بسیارند که آغاز گر تمام پایان های به جا مانده از من باشند . پس همیشه به یادی و به نامی شروع میکنن! یعنی ذهن من از چند ذهن با تو حرف خواهد زد. نگاهی پر معنا کرد و گفت : چه شروع دردناکی !
                مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست 
                                                       میکنم عهد که خود را مگر آنجا فکنم
نظرات 8 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 17 تیر 1383 ساعت 08:55 ب.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

مرسی از نظرات خوبی که برام میذاری...این گفتگوها با کی هستش؟کنجکاو شدم؟موفق باشی تو هم...

من خودم و مسعود چهارشنبه 17 تیر 1383 ساعت 11:50 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام
تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم !!
منم مثل نرگس کنجکاو شدم !!
این گفتگو ها با کیه ؟!!؟

ته تغاری پنج‌شنبه 18 تیر 1383 ساعت 07:00 ق.ظ http://tah-taghari.persianblog.com

سلام ! کلی خوشحالیدم از اینکه به وبلاگم سر زدین (: بازم منتظرم . دیر نکنین ...

پروین پنج‌شنبه 18 تیر 1383 ساعت 07:32 ب.ظ http://baranemehr.persianblog.com/

دوست خوبم سلام..همیشه بعد از پایان اغازی است و بعد از خدا حافظی سلامی دو باره..پس..میتوان از نو سرود اغاز کرد....چون چکاوک نغمه ای اواز کرد....پاینده باشی..غریب..

سرزمین عشق جمعه 19 تیر 1383 ساعت 01:06 ب.ظ http://seeb1.persianblog.com

سلام دوست عزیز
چقدر آهنگت قشنگه کده این آهنگ رو بهم می دی؟

کمند شنبه 20 تیر 1383 ساعت 02:52 ق.ظ http://mahbanow.persianblog.com

چرا اینهمه تو زیبا مینویسی عزیز ۰۰ چرا خبرم نمیکنی که آپدیت میکنی ۰۰ تا زودتر از اینها بیام و از نوشته هات لذت ببرم ۰۰ این آهنگ هم محشره بی نظیره ۰۰ این نوشته هات خرف نداره و چه سلیقه ای به خرج میدی در تزئین اتاقکت ۰۰ ترو خدا خبرم کن وقتی آپدیت میکنی

کمند شنبه 20 تیر 1383 ساعت 09:27 ق.ظ http://mahbanow.persianblog.com

سلام صدر جونم ۰۰۰ دیوووووونه دوست دارم مرسی واسه همون نشونه روی پاکت

بهرام شنبه 20 تیر 1383 ساعت 09:29 ق.ظ http://www.dokhtarankimiagar.blogsky.com

سلام صدر
یه مطلبی رو باید بگم به نظر تو دیگه بچه های بلاگ اسکای مثل قبل شور و شوق رو ندارن کمتر می نویسن خیلی ها نمی نویسن به نظر تو میشه کاری کرد؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد