... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
درباره من
راحت و آرام قدم می زنم
با نگاهم فکر می کنم
با سرم جواب می دهم
و با قلمم خواهم نوشت
------------------------
علیرضا اسم کوچیکمه.صدر هم به معنای بالاست.عادت به قسم خوردن ندارم اما هر آنچه که می نویسم برگرفته از تعلقات روحی و نیازهای درونیم است که ضرورت نوشتنشان را حس می کنم! اما می گویم که بدانند:
دنیای واقعی فردا یعنی بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
ادامه...
یاد باد آن صحبت شب ها که با زلف توام بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود حسن مهرویان مجلس گر چه دل می برد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود انگشترش و در آورد و گفت : تا چند وقت می تونی منو ندیده بگیری ؟! همیشه تو زندگی موقعیت هایی پیش میاد که آدم ها خودشون و نه تنها فراموش می کنن بلکه باخودشون غریبه غریبه می شن ؛ یه سری میگن طبیعیه! نگاهم به انگشترش افتاد ، لبخند کوتاهی زدم و گفتم : بستگی داره! اومد طرفم و گفت : به چی ؟! به چی ! حرفی زدم! نگاهی بهش کردم و گفتم: راستش بستگی به این داره که تو تا کی بتونی من و ندیده بگیری!گفت : یعنی چی!؟ حرفش و قطع کردم و گفتم : چرا همیشه من نسبت به تو یه بار هم تو نسبت به من ؛ نمیخوام از یه قاعده حرف بزنم اما میتونم بگم که ..... اشکم ولی بپای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه گل آرمیده ام با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهارعشق همچون کوهی سر به گریبان کشیده ام چون خاک در هوای تو از پا افتاده ام چون اشک در قفای تو با سر دویده ام و ادامه دادم: شاید نتونی باور کنی اما این و بدون که هم من هم تو هر دو آدمیم . پس بیا به اندازه آدم ها از هم توقع داشته باشیم. شاید اینجوری جواب خیلی از سوال ها رو بتونیم راحت تر بدیم. نفس عمیقی کشید و سرش و تکون داد و آروم گفت ...... من جلوه شباب ندیدم به عمرخویش از دیگران حدیث جوانی شنیده ام از جام عافیت می نابی نخورده ام وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده ام موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده ام ادامه داد: اگر یه اشتباه تو زندگیت کرده باشی به جرات می گم که همین حرف و همین نگاهت هستش! اومد طرفم و با صدای بلند گفت : تو اصلا متوجه نیستی ! یعنی چی بیا مثل آدم ها فکر کنیم! برگشتم و گفتم : اگر نخواهی مثل آدم ها فکر کنی پس میخواهی مثل کی مثل چی فکر کنی ؟! اگر مثل آدم ها فکر نکنی پی میخواهی چطوری زندگی کنی ؟! بگو ؛ منتظرم ! جوابی داری ؟! رفت به سمت در و برگشت ، در حالی که میتونستم قطرات مروارید و رو صورتش ببینم آروم گفت : شاید مثل تو ..... پیش از آن کاین سقف سبز و مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
پرسیدم از سرشک که سر چشمه ات کجاست ؟ نالید و گفت : (( سر )) ز کجا (( چشمه )) از کجاست ؟
لبخند لب ندیده ی قلبم که پیش عشق : هر وقت دم ز خنده زدم گفت : نا بجاست ...! ...........................................................................
از اینکه امدی به وبلاگم نظر دادی ازت ممنونم... وبلاگت خیلی خوبه من کلی باحاش حال کردم... راستی من اگر بخواهی باهات تبادل لینک با لوگو میکنم عزیزم..حتما خبرم کن من منتظر خبرت هستم..
سلام صدر عزیز . من این دفعه خیلی دیر رسیدم ... شرمنده .... مثل آدمای دیگه بودن رو ؛ مثل همه بودن رو ؛ همرنگ بقیه شدن رو دوست ندارم ... اما خیلی دلم میخواد انسان باشم و انسان وار زیست کنم ..... قلمت سبز ...../ ماری
سم دوست عزیز. وشحالم که وبلاگتون رو پیدا کردم. بدون اجازتون به یکی از مطالب وبلاگتون لینک دادم. امیدوارم من رو ببخشید. به من هم سری بزن. موفق و پیروز باشید
چه جواب خوبی !
و چقدر جالب بود ..
پرسیدم از سرشک که سر چشمه ات کجاست ؟
نالید و گفت : (( سر )) ز کجا (( چشمه )) از کجاست ؟
لبخند لب ندیده ی قلبم که پیش عشق :
هر وقت دم ز خنده زدم گفت : نا بجاست ...!
...........................................................................
زیبا بود عزیز .. مثل همیشه .. همیشه بهاری باشی .
یه جا اسمش خودکاره بعد بالاش خودنویسه حتما نویسندش مغازه لوازم و تحریر داره . . .
از اینکه امدی به وبلاگم نظر دادی ازت ممنونم...
وبلاگت خیلی خوبه من کلی باحاش حال کردم...
راستی من اگر بخواهی باهات تبادل لینک با لوگو میکنم عزیزم..حتما خبرم کن من منتظر خبرت هستم..
مخلصیم
حجت
اینجا چقدر سبز است...خودنویس یا خودکار سبز...پر از زیگزاگ...پر از حرکت...حرکت...حرکت سبز...
از جام عافیت می ناب نخورده ام
خیلی معنی داشت
موفق باشی
فدات شم صدر جان من هم لینکتو گذاشتم تو وبلاگم...خیلی باحالی
مخلصیم
حجت
سلام عزیز........از دم صبح ازل تا اخر شام ابد....دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود....موفق باشی...غریب...
عجیبه انگاری همه فهمیدن جز من!!! آخه نفهمیدم یعنی چی خوب! سه بار خوندم. تازه یه بارم اول تهشو خوندم بعدا دوباره از اول خوندم ولی نفهمیدم!
نه خوب می نویسی !خوشم اومد.
سلام دوست من مطلب خوبی بود بیا پیش من خوشحال میشم
بابا ای ول چی کار میکنی تو این مستطیل سبز!!!!!!
سلام مهربان... بله فکر می کنم بهترین روش برای زندگی لحاظ کردن همون جنبه ی انسانی و توانایی اون هست... خیلی زیبا بود...
سلام صدر عزیز . من این دفعه خیلی دیر رسیدم ... شرمنده .... مثل آدمای دیگه بودن رو ؛ مثل همه بودن رو ؛ همرنگ بقیه شدن رو دوست ندارم ... اما خیلی دلم میخواد انسان باشم و انسان وار زیست کنم ..... قلمت سبز ...../ ماری
زیبا بود
مثل همیشه ...
باز هم مثل همیشه ..خودکار قشنگ نوشته.عزیزم نمییای خونه ی ما؟قهری؟
آخر زدی دلشو شکستی؟! D:
سلام
منم می خواستم بگم یه بارم تو بپیچونش ...
شاد و پیروز باشی .
به چشمانت بیاموز که
هر کس ارزش دیدن ندارد
به دستانت بیاموز که
هر گلی ارزش چیدن ندارد
به قلبت باموز که
هر کس کنج آن جای ندارد
و بیاموز که
آبی بودن عشق می خواهد
آبی بودن عشق می خواهد
سم دوست عزیز. وشحالم که وبلاگتون رو پیدا کردم. بدون اجازتون به یکی از مطالب وبلاگتون لینک دادم. امیدوارم من رو ببخشید. به من هم سری بزن. موفق و پیروز باشید
آپیدم.