یاد باد آن صحبت شب ها که با زلف توام
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
حسن مهرویان مجلس گر چه دل می برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
نگاهی به ساعت کرد و گفت : چرا هیچ وقت با خودت درباره من حرف نمی زنی؟!
همیشه آدم ها یا عادت دارن وقتی از همه جا می برن و هیچ کسی رو ندارن که باهاش حرف بزنن رو به خودشون میارن و با خودشون درباره همه چیز و همه کس حرف می زنن . نگاهی به عقربه های ساعت کردم و گفتم : شاید هنوز فرصت نکردم ! شاید هنوز این اجازه رو پیدا نکردم ! یا شاید هنوز ... که حرفم و قطع کرد و گفت :شایدم هنوز وقتش نشده ! نگاهی بهش کردم وگفتم : هر چیزی یه وقتی داری ! که حرفم و دوباره قطع کرد و گفت : چرا همیشه وقت ها برای تو در آینده اند و به من که میرسن باید در حال معنا بشن به تو که میرسه مهم نیستن اما من ......
اشکم ولی بپای عزیزان چکیده ام
خارم ولی به سایه گل آرمیده ام
با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهارعشق
همچون کوهی سر به گریبان کشیده ام
چون خاک در هوای تو از پا افتاده ام
چون اشک در قفای تو با سر دویده ام
سکوتی کردم و به گل های تو در توی فرش نگاهی انداختم و گفتم : قضاوتت عجولانه است ! چرا همیشه فکر می کنی حق با دیده ها و شنیده ها و تصورات تو هست و هیچ وقت مسائل رو از زاویه دید من ، از نگاه من و از تصور من نگاه نمی کنی ؟ چرا هیچ وقت شک هم نمی کنی که شاید دیده ها و تصوراتت اشتباه باشند . من همونی هم که ......
من جلوه شباب ندیدم به عمرخویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده ام
از جام عافیت می نابی نخورده ام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده ام
دل عاشق را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد عاشقی خریده ام
ادامه دادم : شاید هم تو راست می گی ! شاید من اشتباه می کنم ! شاید نتونستم آینه تمام قد مناسبی برات باشم! اما این و بدون که .... گفت : نکنه این هم از شگردهات برای از بین بردن اثر نگاه من ! شاید هم این بار دوباره میخواهی تفره بری !شاید هم این بار میخواهی یک بار برای همیشه بری یا برم ! شاید هم ... نکنه شاید هم خیلی وقت که رفتی و بهم نگفتی ! شاید هم .... با عصبانیت رو کردم و به سمت در و بلند گفتم : شاید نمی تونم بهت فکر کنم چون تو خود منی و من هم عادت دارم همیشه به دیگران غیر از خودم فکر کنم . اگر دوست داری برای من دیگران باشی بگو ........
پیش از آن کاین سقف سبز و مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سلام
وبلاگ خوبی دارید... با دیدی متفاوت تر از بقیه !
من با تبادل لینک موافقم ؛ اگر اجازه بدهید شما رو لینک بدهم ممنون می شوم ....
موفق باشی
--------------------------
خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند
که بی ستاره ترین شب شب جدایی توست
بیا که دیدن رویت بهشت موعود است
بهشت آیتی از جلوه خدایی توست
بشمار ۱.. بشمار ۲.. بشمار ۳.. ۱۰۰۱ که شد خبرم کن..
سلام بر یار و عزیز همیشه همراه
صدر عزیز
خوشحالم که سعادتی بود تا دگر بار در سرای سراسر معرفت و عشقت آمدم.
ارادتمند
ای آفریدگار !/
دیگر به سرد مهری خاکسترم مبین /
امشب ، صفای آبم و گرمای آتشم /
امشب ، به روی تست دو چشم نیاز من /
امشب ، به سوی تست دو دست نیایشم /
امشب ، ستاره ها همه در من چکیده اند /
سرب مذاب ، پر شده در کاسه ی سرم /
هر قطره ای ز خون تنم شعله می کشد /
من آتش روانم ، من آتش ترم /
امشب ، به پارسایی خود دل نهاده ام /
ای آفتاب وسوسه ، در من غروب کن /
آن رودخانه ام که تهی مانده ام ز آب /
آه ای شب بزرگ ، تو در من رسوب کن /
زین پیش اگر به کفر گشودم زبان خویش/
زین پس برآن سرم که بشویم لب از گناه /
ای آفریدگار !/
در چاه شب ، به سوی تو امید بسته ام /
تا بشنوی صدای مرا از درون چاه /
هر چند پیش چشم تو کوچک ترم ز مور/
بر من بزرگواری پیغمبران ببخش/
جز غم ، هر آنچه را که به من وام داده ای /
بستان و بیشتر کن و بر دیگران ببخش/
نام تو بر نگین دلم نقش بسته است /
این خاتم وجود من ارزانی تو باد ....
سلام
از دیدارتان از یکرنگ سپاسگزاریم
لینک وبلاگ شما در خانه پیوند یکرنگ قرار گرفت لطفا لینک یکرنگ را در وبلاگ زیبایتان قرار دهید
شما در صورت تمایل می توانید بعد از هر به روز رسانی به خانه به روز یکرنگ به آدرس
http://yekrang.blogsky.com/?PostID=999
مراجعه و به روز رسانی خود را به ما و دیگر دوستان اطلاع دهید.
همچنین اگر شما عضو سایت تبیان هستید می توانید جواب سوالات آن را در صفحه ذیل بیابید آدرس این صفحه را به خاطر بسپارید زیرا در حال حاضر لینک ورودی آن در صفحه اصلی وبلاگ وجود ندارد.
http://yekrang.blogsky.com/?PostID=950
گویند میاید مردی که میبارد از آسمان دستهایش رحمت موعود
بابا حالا آشتی کنین باهم D:
سلام خوبی؟
ببین یه وقت آشتی نکنی ها
همش حق با تو هست
من روح خبیس کیوون بیدم...
ببین آخه چرا؟
فکر کنم هنوز عشق هست
لبخند هست
و برای زندگی همین ها کافی است
یا حق
به امید روزی که مطالب شیرین رو به جای مطالب تلخ
توی وبلاگت بخونم
سلام مهربانم
ممنونم از لطفت
ارادتمند همیشگی
سلام دوست عزیز من وبلاگ شما رو در لینکم قرار دادم با تشکر از شما دوست عزیز .
تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ،
و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم .
زمزمه می کنم که :
من از نسل شب شکنان روزگارم ،
من از نسل نورآفرینان پاک ،
از سلاله پاک آریائیان بردبارم ،
منم میراث هزار ساله زمین ،
همان ازشرق تا غرب گسترده آغوش ،
همان پیام آور مهر و دوستی ،
همان گرفته در فش آشتی بر دوش
نه خود ستیزم ، نه دیگر ستیز
مرا و یادگاران مرا به نیکی یادآر
که یادگار یادگاران من ، همه شادی است و شادمانی ؛
. . .
شب است و گیتی غرق در سیاهی
شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند
و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند
تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،
شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . . .
شب یلدات مبارک دوست من
* یاس سفید *
سلا خودکار جونم
بی وفا دیگه دوستم نداری؟
حد اقل واسه همدردی یه سری به ما بزن
عالی نوشتی
یا حق
سلام دوست عزیزم!
وبلاگ زیبا و لطیفی دارید . وقتی متنها روخوندم و تموم شد یه جوری شدم....!!! دلم اروم گرفت.....
الان که دارم اینارو میخونم از ته دل لمسشون میکنم.... اصلا خیلی خیلی قشنگه...
همین نزدیکیهای وبلاگ قشنگ شما ، همسایه ای هست که قلب خونش واسه حضور شما میتپه . اون خونه منتظر ِ که شما بیاین و با دقت گوشه گوشه اش رو ببینید . صاحب خونه دل شما رو خیلی دوست داره و به این امیدواره که حضور شما و نظر پر مهرتون گوشه ای از آرزوی اون که شادی و خوشحالی ِ شماست رو برآورده کنه . پس قدم رنجه کنید به هم پسر خالهبسیم و به هم لینک بدیم و یاعلی... !
. همیشه شاد باشید و در پناه یزدان
خیلی جالب مینویسی.به منم یه سری بزن.ممنون میشم اگه قابل بدونی وبه منم لینک بدی.موفق باشی.منتظرتم .
نه از رومم ، نه از زنگم
همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در
بگشای
دلتنگم
قبلا زودتر آپدیت می کردی... کجایی که خبری ازت نیست ؟
من باز اوومدم ولی تو هنوز ... !!!
سلام.
چقدر زیبا به تصویر کشیدی. باورت میشه مو به تنم سیخ شد. منو یاد خواب خودم انداختی که ......
رنگ این دست نوشتت خیلی عجیبه. میدونی بدون اغراق بهت بگم با تمام وجودم لمسش کردم.نذر کردم که همیشه ..... ولی مدتی هست که اون نذر رو فراموش کردم !!!! (ای داد)
بعد از مدتها تکانم دادی.
و انا عبدک الضعیف.......
خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم. راستی من شما رو لینک دادم...
اگه آپدیت کردی خبرم کن... خوشحال میشوم.
یا حق...
موفق و پایدار باشی .....
::..:: خیلی التماس دعا ::..::
ببخشید اما... همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام.... اون دل عاشق و نقد عاشقی هم ضرورت نثری بود دیگه؟!
شاد و موفق باشی.
سلام صدر گرامی!
مانند گذشته تاثیر گذلر و زیبا نوشتید
سلام. من آپیدم. بیا.
سلام صدرای عزیز
ازاینکه بهم سر زدی ونظر تو دادی ممنون
وبلاگ نازی داری ولی چند تا پیشنهاد
۱-عکس بالای وبلاگتو کم حجم تر کن تا زود تر بالا بیاد خیلی نازه
۲- شعر هارو تغییر نده مخصوصا شعر های معروفو ۳- تو بعضی از شعر ها کلمه هایی جا افتاده
همیشه قدرتمند باشی
شب است و گیتی غرق در سیاهی شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند و از دل شبهای زمستان سرد ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ، شب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . .
سلام مهربون ، زیبا می نویسی... با فکری زیباتر... با دیدی متفاوت از بقیه.
از اینکه خواننده وبلاگت هستم بسیار خوشحالم.
من هم آپ کردم به منم سربزنید
موفق باشید
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
***یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
***پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
***از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
*************************
سلام دوست عزیز
مدتی بود به خاطر از دست دادن عزیزی نتونستم پیشت بیام و ....
مثل همیشه حرفهایت دلنشین و زیبا بود
ممنون که من رو فراموش نکردی
دوست دار لحظه های سبز زندگیت
..:: امیر ::..
سلام
ببین من تا حالا فکر می کردم شما خودکاری
اما حالا فهمیدم خودنویسی
الهی هاپو منو بخوره که بی وفا شدم
آخه امتحانات امون نمی دن
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد
یا حق