گفتم به باد می دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هرچه باد آباد
گوشی رو گذاشت و پرسید:آخرین باری که با خودت درد و دل کردی کی بود؟!
همیشه تو زندگی این موجودی که انسان نام گرفته لحظاتی پیش میاد که غیر از خودش با هیچ کس دیگه ای نمیتونه حرف بزنه هر کاری هم بکنه کسی تو اون شرایط شاید شرایط شنیدن حرفهاش و نداشته باشه! روی صندلی جابجا شدم و گفتم : دقیقا یادم نمیاد ! نشست و گفت : آخرین باری که با یه نفر غیر از خودت درد و دل کردی کی بود! نگاهی بهش کردم و گفتم : شاید یک یا شاید دو سال پیش حالا چی شده این سوال و می کنی؟ لبخندی زد اما چیزی نگفت .....
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
توان شناخت زسوزی که در سخن باشد
من هم لبخندی زدم و ادامه دادم: ببین حتما نیازی نیست آدم با خودش درد و دل کنه اصلا فرض کن دردی وجود نداره که آدم بخواد اون و بگه یا نمی دونم شاید اصلا تو فاز این حرف ها نباشه همه که نباید مثل هم باشن یا اینکه ..... که حرفم و قطع کرد و انگشتش و به نشانه سکوت جلوی صورتش گرفت .....
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
و ادامه داد: خوب گوش کن شاید یه چیزایی بشنوی ! خندیدم و گفتم اگر سرکاریه یا طرح دستی بگو من هم رو کنم! اخمهاش و تو هم کرد و گفت : نه طرح دستیه نه سرکاری ! بذار برات بگم اگر تا حالا درد و دل نکردی به خاطر این نیست که دردی نداری بخاطر این که .... که حرفش و قطع کردم و گفتم : از ادامه دادنش چیزی عایدت نمیشه ! اما ادامه داد شاید بخاطر این که دلی وجود نداره ؟! اگر می گفتم نه نمی شد اگر می گفتم آره می دونستم بعدش چی می گه ! نگاهم و از نگاهش دزدیدم و گفتم : شاید به خاطر این که من وجود ندارم یا شاید به خاطر این که ... که قطع کرد و گفت : شاید به خاطر این که هنوز یاد نگرفتی......
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
سلام وبلاگ قشنگی داری اگر خواستی تبادل لینک کنی بیا تو وبلاگ من بگو.
خداحافظ
سلام دوست خوبم.....خوشحالم که دوباره نوشته های قشنگتو می خونم.....اما یادت باشه بی خبر اومدم...باز هم سر می زنم...در پناه حق...غریب...
سلام دوست خوبم.....خوشحالم که دوباره نوشته های قشنگتو می خونم.....اما یادت باشه بی خبر اومدم...باز هم سر می زنم...در پناه حق...غریب...
قشنگ بود...مث همیشه....ولی درد دل کردن .... مگه میشه ادم پیش کسی درد دل کنه و ضربشو نخوره..... بهتره بمونه تو دل ادم...تا بیاد بیرون...
وبلاگت قشنگ بود آفرین .خواستی به وب من هم سری بزن
مچکرم دوست من
نام شما هم برای همیشه در میان دوستانم قرار گرفت.
بازم به ما سر بزن
خداحافظ
سلام . منم لینکت رو گزاشتم ...