خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

۱۰۰۱شب - ۴۲

در نظر بازی ما ، بی خبران حیرانند 
                 من چنینم که نمودم ، دگر ایشان دانند 
                                              عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی 
                                                              عشق داند که در این دایره سرگردانند


ایستاد و گفت:مهمترین آرزوت تو زندگی چیه؟!

همیشه تو زندگی آدم ها دلایل مختلفی برای زنده موندن و زندگی کردن دارن.یه عده با آرزوهاو امیدهاشون زندن یه عده هم به امید آرزوهاشون زندگی می کنن.ایستادم روبروش و گفتم : گفتنی نیست! خنده آرومی کرد و گفت: به کسی نمی گم. مطمئن باش!سرم و تکوم دادم و گفتم: نه .نمی خوام کسی بفهمه. آرزوهای آدم ها مال خودشونه،من هم آرزوهام تنها بهانه زندگیم هستن؛شاید بدت بیاد اما نمی خوام کسی رو تو این بهانه شریک کنم. اومد بیرون و نگاه تلخی کرد و گفت:ولی من فقط یه آرزم دارم.....

یک بحرسرشک بودم و عمری سوز  
                      افسرده و پیر می شدم روز به روز 
                                        با خیل عاشقان چو همرزم شدم 
                                                      سوزم:همه ساز گشت و شامم
همه روز

ادامه داد: و این یه دونه رو فقط به تو می گم ؛ تنها آرزویی که من دارم ،آرزوی بهترین آرزوها برای تو و تنها تو هستش.....

                                                       آمد ، به طعنه کرد سلامی و گفت : مرد
                             گفتم : که ؟ گفت:آنکه دلت را به من سپرد 
             وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز 
فانوس عشق
من،به کف نور، می سپرد 

نگاهم و به نگاهش گره زدم و گفتم:می دونی فرق من وتو چیه؟! با لبخند ملیحی گفت:آره . فرق من و تو دقیقا تو آرزوهامون خلاصه میشه،نه ؟! سری تکون دادم و گفتم: آره درست حدس زدی . نه من و تو همه آدم ها تنها فرقشون تو آرزوهاشونه! اومد نزدیک تر و گفت : من تنها آرزوم و برای تو گفتم حالا نوبت تو هستش که آرزوت و بهم بگی ؛ نه همش و یکی از بهتریناش و هم بگی قبوله؛ پس در گوشم بگو آروزت چیه؟! سرم و بردم طرفش و گفتم :به شرطی که به هیچ کس نگی! گفت : خاطرت جمع . آروم ادامه دادم: یکی از بهترین آرزوهام ، آیندمه برای تو .......

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال 
                                         مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش

نظرات 15 + ارسال نظر
سروناز سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1386 ساعت 02:29 ب.ظ

در نظر بازی ما ، بی خبران حیرانند
من همیشه این شعر رو دوست داشتم و دارم
یکی از آرزو های من توی بچگی این بود که هر آرزویی دارم بر آورده بشه
هنوز هم هست
به کسی نگی ها
شاد باشی

علیرضای شب بارانی سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1386 ساعت 06:10 ب.ظ http://rainynight.blogsky.com

سلام ممنون که اومدی و امیدوارم کردی
خیلی دوست دارم بچه ها رو دوباره ببینم
قرار بعدی رو هماهنگ کنید .. حتما میام .. یا علی

* یاس سفیدم * چهارشنبه 19 اردیبهشت 1386 ساعت 06:08 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

فرق من و تو دقیقا تو آرزوهامون خلاصه میشه،نه ؟



چه خوشگل


درست مثه یه ملودی آروم




شاید که روزی آرزوی من هم آرزوی تو باشد

من خودم و مسعود چهارشنبه 19 اردیبهشت 1386 ساعت 11:18 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

مبارکه ایشالا D:

ممد )آفتاب( دوشنبه 24 اردیبهشت 1386 ساعت 09:11 ب.ظ http://aftaaab.blogfa.com

چقدر جالبه که تو این داستان طرف مقابل هم ، هم احساس با خود آدمه
موفق باشی

علی سه‌شنبه 25 اردیبهشت 1386 ساعت 04:26 ب.ظ http://www.dustdashtan.blogsky.com

سلام صدر عزیز...
تا حالا این آیه به گوشت خورده؟!
لن تنالوالبر... حتی تنفقوا مما تحبون
هرگز! خیر را در نخواهی یافت مگر از آنچه که دوست می داری ببخشی...
می دونی آرزوهای ما هم همینطوره... اگه خوب باشن باید ازشون بگذریم... می فهمی؟! زندگی خیلی اسرارآمیزتر از این حرفاست... خیلی عاشقانه میشه زندگی کرد حتی با تمام رنجهایی که می کشی... اما کشیدن آرزو همیشه برای من سخت بوده... خیلی سخت... برای همین همیشه آرزوهام رو به کسی که خیلی دوست داشتم بخشیدم و عوضش اونم به من عشق داد به شرطی که باهاش اسیرش نکنم... بلکه با اون به عشق واقعی برسم... نمی دونم ولی اینو می دونم که خوب موندن بزرگترین هنر یه انسان توی دنیای وانفسای ماست... خداکنه همیشه خوب و عاشق باشیم ... نه شبیه خوبها و شبیه عاشقها... یا علی...

علیرضای شب بارانی چهارشنبه 26 اردیبهشت 1386 ساعت 06:53 ب.ظ http://RAINYNIHGT.BLOGSKY.COM

سلام

اگه آرزوهاتون هم با هم یکی بود دوست داشتی اول اون به آرزوش برسه یا خودت ؟

سروناز چهارشنبه 26 اردیبهشت 1386 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام خوبی
دارم کم کم مثل تو میشما منظورم نوشته هامه
ولی نوشته هات خیلی عجیب و جالبن
شاد باشی

علی پنج‌شنبه 27 اردیبهشت 1386 ساعت 08:16 ق.ظ http://alisalar.blogsky.com

سلام
ممنون از لطفی که به من کردی و منو تو وب لاگت راه دادی
امیدوارم با این کار آمار وب لاگ هامو نو ببریم بالا

یه خواهش دارم که اگر امکان داره به این وب لاگ هم یه سری بزنی و اگر دوست داشتی عضو شوید کاملا رایگان وبی ضرر می باشد و برای یک بار امتحان که ضرر نداره
www.freepool.blogsky.com

سروناز چهارشنبه 2 خرداد 1386 ساعت 01:14 ق.ظ

سلام خوبی
هنوز آپ نکردی ؟؟؟
زود باش منتظرما
بیا ببین من چقدر نوشتم !

**مریم** پنج‌شنبه 3 خرداد 1386 ساعت 10:11 ق.ظ http://fasebieshghi.blogsky.com

چه آرزوی قشنگی ! به شرطی که سر حرفت بمونی ...

سلام ...
خوبی جناب صدر !

امیدوارم به همه ی‌ آرزوهای بزرگ و کوچیکت برسی ...

موفق باشی ....

یاسمنگولای غرق در امتحانات پنج‌شنبه 3 خرداد 1386 ساعت 06:25 ب.ظ http://yasmangoolabad.blogsky

درووود عزیزم
دلم برای نوشته های ملیحت تنگ شده بود
کاش همه دلشون مثل دل تو بزرگ بود
راستی یه چیزی در گوشی نداشتیما ...:ِD
بدرووووووود دوست عزیزم
یه مدت نیستم ممکنه بهت سر نزنم
اما به یادت هستم
تو هم بیاد م باش
بدرووووود

غریبه پنج‌شنبه 3 خرداد 1386 ساعت 07:19 ب.ظ

این شر و ورا چیه می‌نویسی!
برو دنبال یه لقمه نون!!
زن و بچه که این چیزا سرش نمی‌شه مرد حسابی.
امان از بیکاری!
این همه وقتی که واسه این زهرماری‌ها گذاشتی تا حالا دو دهنه مغازه تو بازار کفاش‌ها خریده بودی پسر!
قربانت بابات!

* یاس سفیدم * چهارشنبه 9 خرداد 1386 ساعت 12:28 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

آپ نمیکنی؟

پرهون پنج‌شنبه 4 بهمن 1386 ساعت 08:51 ب.ظ

سلام یار باوفا. کولی تنها رو یادته؟؟ حالا دیگه واقعا تنها شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد