گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
گفت: فاصله تو با خوشبختی چقدره؟!
گفتم: به اندازه یک باور!
گفت: چه باوری؟
گفتم: باور خوشبختی!
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
سلام خوبی
اول بگم که یه کمی قالبتو عوض کردی درسته؟
مباره مبارکه
باور خوشبختی. خیلی وقتا من باورش دارم که خوشبختم ولی بهم اجازه داده نمیشه که بر این باور بمونم.
سلام... درسته اول باید باوررو ایجاد کرد
سلام
باورم نمی شد خودت باشی اما وقتی فروردین 82 رو دیدم باور کردم خودتی...... اون زمان وبلاگ نویس کم بود!
نمی دونم ( هو الحی القیوم) رو یادته یا نه....
اما منم هنوز می نویسم اما تا به حال دو وبلاگ عوض کردم و سومیش رو دارم... البته هر کدام متفاوت از دیگری....
.........
یادش به خیر یه متولد ماه مهر داشتیم... یه وبلاگ ترفند و بعد ها هم فرمانروا و گل یاس ......
هر جا هستی و هر که هستی امید وارم لبات لبخندی باشه
سلام.
منم تا حالا نیومده بودم وبلاگ شما.
اما حالا که اومدم.
تبریک می گم ولاگتون خیلی خوبه.
اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید.
خدافظی هم نمی کنم چون آپم و قراره شما بیاید بخونیدش.
خیلی قشنگ بیان کردی.خوشحالم کردی اومدی...باز هم بیا من تازه آپ کردم....
سلام
شعر شما هم بسیار زیبا بود و ممنونم سر زدید
موفق باشیدو همیشه در صدر باشید
سلام
به نظر من باور یک نوع انرژی درونی است که به هر سمتی هدایتش کنی میرود.
سبز باشید
سلام.
شما رو با افتخار لینک کردم.
منتظر هستم.
آخخخخ
حسابی شرمنده مون کردیدددد
ممنون دوست عزیز.
سلام یار همیشه مهربان ایام ما
صدر عزیز
نام و یادت همیشه در قلب ایام ما ماندگار است.
// خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی //
هنوز زنده ای ؟..//// باشی.
سلام
ننوشتی هنوز؟
راستش یه چیز جالب دیدم امرزو. اسم آقا معلم رو!
شاید کار جالبی نباشه ولی من اون نظر رو خوندم. برام جالب بود. شما دوستای قدیمی بودین؟
میدونستی من خواهر کوچولوشم؟ خواهر کوچولوی واقعیش!
سلام
ایکاش خار و خس ِ زندگی میگذاشت باور خوشبختی را با تمام وجود دریابیم .