حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف می زنم این کار کی کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بر بط و آواز نی کنم
گفتم : می خوام ادعا کنم که با آینده فاصله زیادی ندارم!
گفت : خب دیگه؟
گفتم : می خوام ادعا کنم که با سرنوشت فاصله زیادی ندارم!
گفت : خب دیگه ؟
گفتم: دیگه نداره ،همه عالم و آدم دنبال کم کردن فاصلشون با همین چیزان دیگه!
گفت : یا تو اشتباه می کنی یا عالم و آدم!
گفتم : یعنی چی ؟
گفت : پسر جان ! به جای کم کردن فاصله ات با آینده دنبال زیاد کردن فاصله ات با گذشته باش و به جای کم کردن فاصله ات با سرنوشت ، دنبال زمان حالت بگرد !
نفس عمیقی کشیدم و گفتم : اگر اینجوری باشه باید بگم آینده من حال شماست ! راستی تو زمان حال چیزی از گذشته ات داری که به درد آینده من بخوره ؟!
لبخندی زد و گفت: پس معلوم نه معنی گذشته رو فهمیدی ، نه آینده رو ، همون بهتر که در زمان حال زندگی کنی و ادعا برای آینده داشته باشی.....
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دور است همانا که خطا می بینم