
عاشق روی جوانی خوش نو خواسته ام
وز خدا دولت این غم به دعا خواسته ام
عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام
بعضی وقت ها هست که آدم ها تحت تاثیر جو ، هر کاری که بگی می کنن !
یه روز یکی از رندان بازاری گفت :
مرا می بینی و هر دم زیادت میکند در دم
تو را می بینم و میلم زیادت میشود هر دم
نمی دونم این دعوای بین آسمان و زمین کی میخواد تموم بشه ؟ یکی از خاک بودن می گه ، یکی از آب بودن ، یکی از درد دل های پنهان در خود میگه و یکی از لبریز شدن کاسه صبرش ، یکی از راه ها می گه و اون یکی از بیراهه ها ! خلاصه هر چی میگن ضد هم میگن ! چرا اینجوریه ، نمی دونم !فقط اینقدر میتونم بگم که :
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش
-------------------------------------
تحمل بایدش 
--------------------------------------