در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
یک جواب ساده به یک سوال پیچیده ؛
جواب : چون همیشه از تغییرات و اعتماد بهشون واهمه داریم !
سوال: چرا باید همیشه از حلول احساسات جدید در وجودمان بترسیم ؟
یه داستان جالب برای همه ی اون هایی از فرازها به فرود میان و دم نمیزنن :
جواب : نمی دونم !
سوال :آیا همیشه میتونیم به عهد هایی که با خودمون بستیم پایبند باشم ؟
همیشه جریان مواج زندگی آدم ها رو به سمتی میبره که شاید تو نگاه اول خیلی خوشایند به نظر نرسه ٬اما یه کم که میگذره آدم تازه متوجه میشه که اگر غیر از این راه رو میرفت ضرر میکرد . اول همه خدا رو شکر میکنیم و خوشحال میشیم و کلی صفا میکنیم ! بعد یه کم که میگذره و پوش زیر پر و بالمون میره کم کم یادمون میره که بابا این موقعیتی که توش هستی تو مسببش نبودیا! اما بعد از مدتی ریگه امر برامون مشتبه میشه که نه ! این من بودم که پا تو این راه گذاشتم ! و اون مو قع است که کم کم بال عقاب تبدیل به پر کبوتر و پر کبوتر مبدل به دم گنجشک میشه !
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون باید کشید ازین ورطه رخت خویش
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست
عدو چون تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما بجز از ناله ای و آهی نیست
یه سوال : ببینم عاشق شدن جبریه یا اختیاری ! برنامه ایه یا حادثه ای ؛ کدومش ؟!
آدم ها همیشه باید بدون که یه لحظاتی تو زندگی هست که همه چیز دارن و یه لحظاتی هم هست که هیچی ندادن ! یه بار یه دوستی گفت : بعضی وقتا آدم ها در عین دارا بودن ندارن و در عین نداری دارا . نداشتن در عین داشتن زمانیه که .....
حیات داره و عشق نداره
حیات داره و پرواز کردن بلد نیست
حیات داره و از ارتفاع در روحش خبری نیست
حیات داره و در نگاهش اثری از دوست داشتن نیست
حیات داره و در قلبش جایی برای تحمل نگاه های دیگران نیست و
حیات داره و لی در فکرش هیچ اثری از بودن و نبودن و شدن و نشدن نیست
اون وقت که دیگه ....
شرمم از خرقه آلوده خود می آید
که برد وصله به صد شعبده پیراسته ام
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا یکی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
یه روز به موسی گفتند سخت ترین لحظه عمرت کی بود ؟گفت اون زمتن که خضر به من گفت :
« هذا فراق و بینی و بینک »
سخت ترین لحظه تو زندگی آدم ها اون لحظاتی است که باید از اون چیزایی که داره و یه مدتی باهاشون صفا میکرده بگذره ! سخت ترین لحظه ! چه دلگیر کننده است آن لحظه؛
همیشه آدم ها وقتی با ندای دلشون تصمیم میگیرن بهشون میگن «عاشق » ؛
همیشه آدم ها وقتی با ندای عقلشون تصمیم میگیرن بهشون میگن «عاقل » ؛
همیشه آدم ها وقتی با ندای روحشون تصمیم میگیرن بهشون میگن «عارف » ؛
همیشه آدم ها وقتی با ندای جسمشون تصمیم میگیرن بهشون میگن «زاهد» ؛
امایه بار کسی نگفته اگر یکی با ندای احساساتش تصمیم بگیره بهش چی میگن ؟!
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راستی از این که نتونستم جواب محبت دوستانی که برام کامنت گذاشته بودن رو بدم شرمنده !سیستمم مشکل داشت .ولی با یاد کردنشون جبران محبت و انجام وظیفه می کنم :
هاپوتی ؛ ابر خاکستری ؛ حامد ؛ دلگرفته؛ خانومی ؛ دارینوش ؛ تورج ؛سوشیانت ؛ روح تکیده