یکی از دوستان توضیحات بیشتری میخواست راجع به اینکه چطوری میشه با انجام ندادن یکسری کارها ره صد ساله را یک شبه طی کرد / سوال قشنگیه اما بایداعتراف کنم که ناتوانم در پاسخ دادن به این سوال چون تا حال حتی یکبار هم برایم پیش نیامده اما یه جواب کوتاه و مختصر میتوانم به این سوال بدهم که فقط و فقط برگرفته از احساس درونیم است ..... ما راویان قصه های رفته از یادیم / ما فاتحان شهرهای بر بادیم /با صدایی بس رساتر زانچه بیرون آید ز سینه / میگوییم / کس به چیزی یا پشیزی بر نگیرد سکه هامان را / ما آه افسوس فراموش گشته ایم ............. ؟! برای همین است که خیلی وقت ها برای برو بچه های هم سن و سال ما جواب دادن به یکسری سوال های تجربه نشده از جابجا کردن کوه قاف هم سخت تر است .....! ولی فقط این را میدانم که ....... // چشمها را باید شست / جور دیگر باید دید//!
حرف سر اینه که ما کوه قاف رو جا به جا کردیم.علت جواب ندادن هم عاجز بودن ما نیست خوب ما فکر میکردیم بقیه هم میتونن ره صد ساله رو یک شبه طی کنن.غافل از اینکه :
(ما)راویان قصه های رفته از یادیم ( نه کسانیکه فاتحان شهرهای رفته بر بادند)