... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
درباره من
راحت و آرام قدم می زنم
با نگاهم فکر می کنم
با سرم جواب می دهم
و با قلمم خواهم نوشت
------------------------
علیرضا اسم کوچیکمه.صدر هم به معنای بالاست.عادت به قسم خوردن ندارم اما هر آنچه که می نویسم برگرفته از تعلقات روحی و نیازهای درونیم است که ضرورت نوشتنشان را حس می کنم! اما می گویم که بدانند:
دنیای واقعی فردا یعنی بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
ادامه...
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد ، یاران را چه شد وقتی که روابط میون دلها از چفت شدن دو تا نگاه به همدیگه به همین راحتی شروع میشه ، وقتی که روابط میون قلب ها از تنیده شدن دو تا نگاه به همدیگه به همین راحتی شروع میشه ، چه اصراری هست که این ارتباطات رو به راحتی جداشدن یه گلبرگ از گل لاله از بین ببریم ، چه اصراریه این همه دلشادی رو که نگاه ها ایجاد میکنن رو به راحتی پاره کردن یه نخ نازک از هم جدا کنیم ! همیشه جدایی ها جدال واژه ها نیست ، حقیقت وصف ناپذیریه که ...... دل با نامش سوگند نخورده ! قلب با یادش هیچگاه آرام نحواهد گرفت ! عشق با نگاهش هیچگاه ترنم نازهایش را نمی بیند! وجود ها هیچگاه با افقش موجودیت نیافتن و او را نپذیرفتند! پروانه ها با یادش دور شمع نگشتند و خود را ذره ذره ذوب نکردند ! دریا ها با حرفش نخروشیدند و خود را با تمام قدرت همیشگی به ساحل نزدند! و فکر انسان هیچگاه آنرا در وجود انسان تعریف نکرد ! پس نمیدونم چرا این تلخ ترین واژه ی هستی اینهمه واقعیت پیدا میکند! نمیدونم چرا این زشت ترین منظره هستی اینقدر رخ نشون میده ! و نمیدانم چرا این دشمن ترین دشمن عشق این اندازه محبوبیت پیدا کرده !؟ نمیدانم ! صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران راچه شد زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت کس نداند ، ذوق مستی می گساران را چه شد
سلام.وبلاگ جالبی داری .اگه خواستی یه سری به وبلاگ من بزن که تو وبلاگم دارم تبلیغ از وبلاگهای دیگه میکنم.اگه خواستی از وبلاگ تو هم تبلیغ میکنم.بیای خوشحال میشم.
دوباره سلام نمی دونم چرا امروز اینجوری شده پیامهای من یا اصلا نمیاد یا نصفه و نیمه میاد . در هر صورت ببخشید امیدوارم این یکی دیگه کامل بیاد . راستی امروز دوباره من اول شدم . موفق باشی .
سلام به صدر عزیز امروز این وبلاگت با من قهر هرچی خواستم پیام بذارم بهم اجازه نداد. دلم برای نوشته های رنگارنگت تنگ شده بود. از کامنتت ممنونم. موفق باشی
خودنویس جونم می دونی تازه الان وقتم خالی شد بهت سر زدم اوف سرم اونقدر شلوغه که نگو باید برم سلمونی یکم از این موهای ژولیده پولیدرو کوتاه کنم اما تا آخر ساعت اداری هم که شده بهت سر می زنم آخه شوق رو توم زنده می کنی از بس زیبا می نویسی فدات بشم صدر مهربونم
صدر عزیز: سوالی ازم کردی منم اول یه سوال دارم: محتوای مطالبت رو از روزی که من به این وبلاگ اومدم مرور کن. ببین چقدر عاشقتر شدی. دیگه قضاوت روی سایرین رو ول کردی. همه چیز رو زیبا میبینی و زیبا نویسی می کنی. این زیبا نویسی از کجا بوجود اومد ؟ سرچشمش چیه؟ ذات درونت که می خواست اینگونه باشه و اینگونه بنویسه. همین ذات درونیت هم سر راهت چیزایی قرار می ده که تو واقعا درونت اونارو می خوای و جستجو می کنی. امیدوارم جواب سوالت رو گرفته باشی . ممنونم که با دقت مطالبم رو می خونی و نسبت بهم بی تفاوت نیستی. دوست واقعی یعنی همین - کسی که هم زیبایی تو رو بگه و هم ضعفاتو. و شما برای من چنین کسی هستی. از کلمه کلمه های صحبتت درس می گیرم و برات دعای سعادت و خوشبختی بر زبون میارم... در پناه حق...
دوم !!!
سلام عزيز دل
ايندفعه من اول اومدم اما داغ دلم تازه شد اين نوشته ها بسيار زيباست کاش ميفهميديم!
سلام. آفرین. دلت باغ زیبایی ست.
سلام.وبلاگ جالبی داری .اگه خواستی یه سری به وبلاگ من بزن که تو وبلاگم دارم تبلیغ از وبلاگهای دیگه میکنم.اگه خواستی از وبلاگ تو هم تبلیغ میکنم.بیای خوشحال میشم.
دوباره سلام
نمی دونم چرا امروز اینجوری شده پیامهای من یا اصلا نمیاد یا نصفه و نیمه میاد .
در هر صورت ببخشید امیدوارم این یکی دیگه کامل بیاد .
راستی امروز دوباره من اول شدم .
موفق باشی .
سلام به صدر عزیز
امروز این وبلاگت با من قهر هرچی خواستم پیام بذارم بهم اجازه نداد.
دلم برای نوشته های رنگارنگت تنگ شده بود.
از کامنتت ممنونم.
موفق باشی
سلام یار با وفانبینمت ناراحت...... خیلی مخلصیم .....
سلام.دوست خوبم....
مثل همیشه عالی بود....
من که خیلی بهش فکر کردم....
خودنویس جونم
می دونی تازه الان وقتم خالی شد
بهت سر زدم
اوف
سرم اونقدر شلوغه که نگو
باید برم سلمونی
یکم از این موهای ژولیده پولیدرو کوتاه کنم
اما تا آخر ساعت اداری هم که شده بهت سر می زنم
آخه شوق رو توم زنده می کنی
از بس زیبا می نویسی
فدات بشم صدر مهربونم
ممنون که سرزدی بهم. موفق باشی وشاد همیشه.
سپیده سر زد و مرغ سحر خواند
سپهر تیره دامان زر افشاند
شبی گفتی به آغوش تو آیم
چه شب ها رفت و آغوشم تهی ماند
مرسی که اومدی ....دوباره می یام ...الان عجله دارم که برم ...
سلام
یا رب این شهر چه شهر ایست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشند و خریداری نیست
وقتی عشق به همین راحتی از تلاقی دو نگاه شروع بشه باید توقع داشت به همون راحتی بشکنه....نه؟/اما اظهار نظر کردن خیلی سخته.....
سلام
مرسی از کامنت ها و لینک
....
آی عشق آی عشق
چهره ی آبی ات پیدا نیست.((شاملو))
سلام سلام سلام
صدر مهربونم
صبحت بخیر
آهنگ جدیدت خیلی قشنگه
دوستت دارم صدر مهربونم
صدر عزیز:
سوالی ازم کردی
منم اول یه سوال دارم: محتوای مطالبت رو از روزی که من به این وبلاگ اومدم مرور کن.
ببین چقدر عاشقتر شدی.
دیگه قضاوت روی سایرین رو ول کردی.
همه چیز رو زیبا میبینی و زیبا نویسی می کنی.
این زیبا نویسی از کجا بوجود اومد ؟
سرچشمش چیه؟
ذات درونت که می خواست اینگونه باشه و اینگونه بنویسه.
همین ذات درونیت هم سر راهت چیزایی قرار می ده که تو واقعا درونت اونارو می خوای و جستجو می کنی.
امیدوارم جواب سوالت رو گرفته باشی .
ممنونم که با دقت مطالبم رو می خونی و نسبت بهم بی تفاوت نیستی.
دوست واقعی یعنی همین - کسی که هم زیبایی تو رو بگه و هم ضعفاتو.
و شما برای من چنین کسی هستی.
از کلمه کلمه های صحبتت درس می گیرم و برات دعای سعادت و خوشبختی بر زبون میارم...
در پناه حق...
صدر عزیز صبح بخیر و شادی
کلام دلنشین شما در این صبح نسبتا زیبا دلها را قوت میدهد همواره سعادتمند و موفق باشید.
سلام
اینبار زود تر از خواب بیدار شدم D:
صبحت بخیر .... (;