... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
درباره من
راحت و آرام قدم می زنم
با نگاهم فکر می کنم
با سرم جواب می دهم
و با قلمم خواهم نوشت
------------------------
علیرضا اسم کوچیکمه.صدر هم به معنای بالاست.عادت به قسم خوردن ندارم اما هر آنچه که می نویسم برگرفته از تعلقات روحی و نیازهای درونیم است که ضرورت نوشتنشان را حس می کنم! اما می گویم که بدانند:
دنیای واقعی فردا یعنی بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
ادامه...
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم یه روز یه نفر بهم گفت : همیشه ببین اما از دیده ها هیچ وقت چشمت بر نگیر ... رسیدن آدم ها به هم همیشه یا از سر اجباره یا از سر اختیار! یا از سر کنجکاویه یا از روی غریزه ! نمیدونم یا بهتره بگم که نمیتونم همه رسیدن ها رو نام ببرم ! خیلی زیادن اما همیشه رسیدن ها مثل .. جریان پیش رفته عشق تو وجود عاشقه ! جریان تازه شروع شده ی یه بال گشوده است ! جریان همه قصه های هزار و یک شب راوی و مجنونه ! جریان یه پنجره نیمه باز به روی تمام هوای در جریان بیرونه ! جریان حسرت سر گذاشتن روی شونه بهترین زیبایی که تو فکره ! جریان یه روز روان ، پاک و زلالی که همش تداعی کننده قطرات اشکه ! جریان تمام دوری ها در عین نزدیکی و تمام غریبی ها در عین آشنایی هاست !و مثل جریان موج نگاه هایی است که یه روزی غریبه بودن اما رسیدن ها رو تجربه کردن ! پس دیدن و شنیدن مثل دو تا نوار باریک ، صاف و بی غل و غشی که فقط تا هستند ، هستند ! خاطرات هیچ وقت جوابگوی نبودن و غیبت هاشون نیستن ! چقدر سخته زمانی که فقط باید با خاطرات صفا کرد ! چقدر سخته ! الا یا ایها الساقی ادر کاسا و نا ولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها