خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

۱۰۰۱ شب - 90

خواستم زمینی زمینی باشم
دیدم نمی شود
خواستم میان زمین و آسمان در تردد باشم
دیدم نمی شود
خواستم صدای بلند ناگفته ها باشم
دیدم نمی شود
خواستم برای همیشه دونده باشم
دیدم نمی شود
خواستم بزرگتر از کوچک ها باشم
دیدم نمی شود
خواستم چشم بینای ناددیده شده باشم
دیدم نمی شود
خواستم بروم تابرای همیشه نباشم
دیدم نمی شود
خواستم سکوت باشم برای همیشه
دیدم نمی شود
خواستم عاشق باشم بی دلیل
دیدم نمی شود
خواستم بخوانم بنویسم بگویم
دیدم نمی شود
خواستم نخوانم ننویسم نگویم
دیدم نمی شود
خواستم دیگر درون جسمم محبوس نباشم
دیدم نمی شود
خواستم پرواز را به راه رفتن ترجیح دهم
دیدم نمی شود
اما
خواستم مومن به او  باشم
دیدم که می شود
و نمی توان برای مومن بودن به او  " دیدم نمی شود" را بکار برد.
او به من گفت :
اگر خواستی زمینی زمینی باشی
اگر خواستی میان زمین و آسمان در تردد باشی
اگر خواستی صدای بلند ناگفته ها باشی
اگر خواستی برای همیشه دونده باشی
اگر خواستی بزرگتر از کوچک ها باشی
اگر خواستی چشم بینای ناددیده شده باشی
اگر خواستی بروی تابرای همیشه نباشی
اگر خواستی سکوت باشی برای همیشه
اگر خواستی عاشق باشی بی دلیل
اگر خواستی بخوانی بنویسی بگویی
اگر خواستی نخوانی ننویسی نگویی
اگر خواستی دیگر درون جسمت محبوس نباشی
اگر خواستی پرواز را به راه رفتن ترجیح دهی

فقط عاشقانه مومن باش .


۱۰۰۱ شب - 89

خدایا ! 

ما را علمی ده تا مفهوم واژگان را آنگونه که هست دریابیم
ما را صدایی ده تا آنچه را که می فهمیم بیان کنیم
ما را چشمی ده تا آنانی را که صدای ما را می شنوند را ببینیم 

خدایا ! 

ما را توانی ده که آن را خرج فکر کردنمان کنیم
ما را فکری ده تا با آن نه بر هم زدن دنیا که اصلاح آن را سبب شویم
ما را بصیرتی ده تا این دنیای اصلاح کرده را نه به حساب خودمان که به لطف تو معطوف بدانیم
خدایا ! 

ما را پایی ده که جز حرکت در مسیر تو قدم بر راه دیگری نگذارد
ما را دستی ده که جز در دست معشوقمان در دست دیگری مشت نشود
ما را قدرتی ده که این مشت رادر مسیر عاشقی بلند کنیم
و خدایا !‌خدایا ! 

ما را صبری ده که بتوانیم تحمل کنیم آنانی را که فرسنگ ها جلوتر از صدای گام هایشان ، ادعایشان طنین عاشقی دارد اما بی هیچ تدبیری عاشق کش روزگار خویشند .