خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

آشنای غریب ........ !


ASHNA

فاش گویم و از گفته خود دلشادم
                    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم 
                                          طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
                                                                    که در این دامگه حادثه چون افتادم

پیدا کردن آشنا ترین غریبه ای که همیشه پا به پای آدما تا هر جا که بخواد بره معمولاْ برای همه سخت ترین کاره ! بعضی وقت ها فکر میکنم فرهاد خیلی هم هنر نکرد که بیستون و بخاطر شیرین  تیشه زد.اگر راست می گفت می یومد کوه دلهای آدم های امروزی رو کندو کاو میکرد.
آشنا ترین غریبه ،‌ آشناترین واژه ای که آدم ها بیشترین غریبی  رو باهاش دارن تو ادبیات امروز ما همون گم شده ایه که ....
مجنون بخاطرش بر بالین لیلی جان داد  !
فرهاد بخاطرش بیستون رو با دست تیشه زد!
ویس بخاطرش سیاهچال رو با تمام وجود تحمل کرد!
پروانه بخاطرش شب رو دور شمع گشت و بی صدا سوخت !
لاله بخاطرش تمام عمر کوتاهش سرخ شد و حتی یکبار دم بر نیاورد!
آسمان بخاطرش گریستن و باریدن رو تا آخرین روز حضور قطع نخواهد کرد !
کوه  بخاطرش حتی اگر آتشی در جگر داشت فرو خورد و تنها  به آسمان نگریست !و
دل با نامش سوگند خورد و با یادش تا ابد از غم فراغش در سینه ی آدم ها تنها جا گرفت !
این رمز نا گشودنی ، این مهجور ترین معمای  ابدیت ، این واضح ترین رسم زمانه و  نهایتا این آشناترین غریبه رو تنها میشه یه جا دید! تنها میشه یه جا لمسش کرد ! و تنها میشه یه جا حضورش را مشاهده کرد ! 
اون هم نه یه مکان که زمانی است که آدمی صندوقچه دلش را در تنهاترین زمان برای قلبش باز میکنه ! و تنها ترین آشنای غریب را میبینه !
       عشق ، این  آشنا ترین غریبه در اونجا رخ نمایان میکنه ! و چه زیباست اون لحظه !
                    نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
                                                       چه کنم حرف دگرم  یاد نداد
استادم
نظرات 30 + ارسال نظر
امید یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 08:23 ق.ظ http://www.saridaily.blogsky.com

تو اگر برخیزی...من اگر برخیزم... همه برمی خیزند ...... من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی بر خیزد؟؟!!

آرامش یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 08:26 ق.ظ http://calm.blogsky.com

سلام و صبحت بخیر
مرسی که سر می زنی
روز خوبی داشته باشی

تورج یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 08:57 ق.ظ http://bisangar.blogsky.com

سلام
صحبت عافیتت گرچه خوش افتاد ایدل
جانب عشق...
خوبی صدر عزیز سلام
چه میکنی با عاشقی؟ با کدوم گل نشستی که اینطوری نغمه سرایی میکنی.
موفق باشی، به نظر من انسان تا موقعی که عشق رو داره نباید احساس پوچی بکنه

ساغر یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 09:24 ق.ظ http://sagharr.blogsky.com

سلام
خوبی ؟؟ مرسی که بهم سر میزنی . متن زیبایی بود. راستی عکسای تو وبلاگت و از کجا میگیری ؟؟ خیلی قشنگ هستن.

خاله نسرین یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 10:17 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

سلام
مثل همیشه قشنگ بود و انسان را به فکر فرو می برد

امیر چرندی یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 10:22 ق.ظ http://charand.blogsky.com

سلام.....جالب بود.......اگر هم میخواهید غذای جدید بپزید بیاید اینطرف ...........یا حق

صنم یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 10:27 ق.ظ http://sogmad.blogsky.com

خودنویس جونم
من اومدم
ببخش چند روزی نبودم
راستی وقتی پای عشق در میون میاد دیگه چیزی نمیتونم بگم
مطلبت بی نظیر بود و زیبا
دوست دارم خودنویس جونم

دریا یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.mygoleyakh.persianblog.com

عشق، چه واژه مهجور و غریبی در این دنیا است. دلم برایش می سوزه برای خودمون هم می سوزه که خودمون را از اون محروم می کنیم . می دانی باید پارو نزد وا داد. باید دل رو به دریا داد. خودش می بردت هر جا دلش خواست / به هر جا برد / بدون ساحل همونجاست/ به امید که این دریا فقط شاه ماهی داره / به امید اینکه نمی بینی شباشو بی ستاره / باید رفت به مهمانی عشق.
سفر عشق، سفری نیست که با هواپیما و .. بشه رفت و زود رسید باید با عمق وجود رفت. می دانی ماها تو این زمینه حال پا برهنه بودن و دل به دریا زدن رو نداریم.!!!!!!!!!!!!!!!!

بانو یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 10:55 ق.ظ http://banoo.blogsky.com

سلام....
خوشحالم که اومدم اینجا..واقعا قشنگه....

کوه کارش از همه سختتره ،نیست؟

عشق!!!!
غریبترین و ناشناخته ترین حس !

ناناز یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 11:13 ق.ظ http://naanaz.blogsky.com

سلام ! زیبا ترین حس دنیا بزرگ ترین آرامش دنیا ! توی وجوده عشقه !

پریدخت یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 11:30 ق.ظ http://pary.blogsky.com

سلام صدر عزیز !
کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
انرا در اسمان نیز نخواهد یافت !
خانه خدا نزدیک ماست
و تنها اثاث ان عشق است .
موفق باشی و مثل همیشه ممنونم از پیامت .

مریم یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 11:48 ق.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام صدر عزیز

روز خوبی داشته باشی

علی یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 12:58 ب.ظ http://khabar.blogsky.com

با سلام
پیدا کردن آشنای خوب در این دور و زمونه مشکله
خوشحالم که شما رو پیدا کردم

آسمان یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 02:16 ب.ظ http://someonefromparis.persianblog.com

سلام موسیو.... آهنگ وبلاگت رو عوض کردی... اینم خوشگله

ابرخاکستری یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 02:35 ب.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

عشق ، جنگی ست بی سپر ! ، عاشق ، سپر انداخته میجنگد !!!

ناوال یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 02:37 ب.ظ http://darmangar.persianblog.com

کبوتران عشق بال خستگی ندارند و گنبدی نشیمنگاهشان نباشد چرا که به شوق نور بال گسترده اند و همچنان خرامان پرواز می کنند و عبور.
در پناه حق...

صنم یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 03:02 ب.ظ http://sogmad.blogsky.com

خودنویس جونم
گذاشتمش بالای صفحه
ببین خوبه
البته ببخش از روی شما کپی زدم
شرمنده

پرهون یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 03:27 ب.ظ http://parhoon.blogsky.com

چون بال به بال عشق رفتی
تا هست جهان همیشه هستی
صدر عزیز!
هر روز به عشق خوندن مطالبت میام و تو هم کم نمیذاری و هر روز می نویسی.......
رهگذر همیشگی بلاگت........ کولی تنها

ناوال یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 03:32 ب.ظ http://darmangar.persianblog.com

صدر عزیز:
نه مکان نه زمان.. بله همه جا می تونه جای پرواز باشه.. جای شوق.. جای شور...
ولی یه مکانهایی هست که صاحبش به این شور به این شوق به این پرواز بیشتر و بیشتر از ما اندیشیده.
وقتی واردش می شی شورت ده برابر می شه.شوقت صد برابر...
چرا که جلا پیدا کرده با نسیم و نفس یک انسان عاشق...
می تونی این نفسو تو دل ذره ذره انسانها... تو دل ذره ذره طبیعت ببینی ولی تو دل آدما بعضی اوقات فراموشی پیش میاد...
برای همینه که این مکان ها آرامش رو بهت بر می گردونه... فراموش شده ها رو...
مکان ۸ گوشش مهم نیست... اوج گرفتن تو مهمه...
حالا هر جا که می خوای باشی...
از نظر زیبا و ارزندت سپاسگذارم...
در پناه حق...

ناوال یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 04:44 ب.ظ http://darmangar.persianblog.com

صدر عزیز :
حرف شما کاملا متین
ولی یه موقع است که یه مکان اونقدر برات زیبا می شه که اگه هم اونجا نباشی اون اونجاست. اکنون پیشته. حضور داره.
احساسش می کنی. و اون شوق پروازو در تو چندین برابر می کنه.
یه موقع است که هر طرف که بچرخی کعبه همون طرفه و قبلت می شه تمام جهات جغرافیایی...
برات فرقی نداره رو به چه سویی نماز بزاری...
یه موقع است که با نگاه کردن زیبایی یک گل - یه چشمه -یه شور عجیب - یه غوغای عجیب تورو فرا می گیره.
عظمت اون گل - چشمه و حتی یک انسان تورو به لرزه درمیاره و بیخودت می کنه...
در حقیقت نقش اون مکان نیست که در تو تاثیر می زاره...
بلکه زیبایی یه دل پاک و قشنگه که شوقت رو چندین برابر می کنه...
شما درست می گی ولی انسانهای زیبا و زیبا نگر همواره مورد احترام من بودن و هستن و شوق سبکی روح رو بالاتر و بالاتر...
و همچنین سایر مخلوقات...
در هرچیز و هر کس زیبایی و حکمتی خفته نهفته....
در پناه حق..

علیرضا(شب بارانی) یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.rainynight.blogsky.com

سلام صدر عزیز ... راستشو بخوای بهت حسودیم میشه ... خیلی زیبا و روان مینویسی ... امیدوارم من هم یه روزی بتونم مثل تو بنویسم ...

من ز اظهار نظرهای دلم دانستم ...عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

سپهر یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 05:24 ب.ظ http://namakdoon.blogsky.com

الا یا ایها الساقی ادر کاسا ولا ونها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها....من چی بگم...زیبا بود مثل همیشه...مرسی

ماه مهر یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 05:38 ب.ظ http://mahemehr.blogsky.com

سلام و ممنون...
چه خوبه همه عشق رو میشناسن....
راستی قرار کی شد؟؟؟

عمو رضا یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 08:42 ب.ظ http://amooreza.blogsky.com

سلام صدر عزیز
دلم تنگ شده بود.

دانیال یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 10:06 ب.ظ http://57.blogsky.com

سلام
من هم فاش می گویم.
ولی نمی دانم شاید دلشاد نباشم
شاید

آسمان یکشنبه 1 تیر 1382 ساعت 11:38 ب.ظ http://someonefromparis.persianblog.com

آشنای غریب یا غریب آشنا؟؟

گل ای جان دوشنبه 2 تیر 1382 ساعت 12:00 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست


ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم

مهرتو دوشنبه 2 تیر 1382 ساعت 09:49 ق.ظ http://mehreto.blogsky.com

جناب صدر سلام
هرزمان که مهر شما بردیوار خانه ما نقش می بندد یاد آن مرد بزرگ میافتم که غریبانه از غربا دلجوئی میکرد و چه خصال نیکوئی دارید . برقرارباشید

دنیای مجازی چهارشنبه 4 تیر 1382 ساعت 02:54 ب.ظ http://sahand.blogsky.com

سلام بر تو ای پارسی زبان
ببخشید من بلد نیستم مثل شما زیبا بنویسم
خیلی خیلی ممنون که اومدی باز هم سر بزن
اومدم نبودی

اواره یکشنبه 29 تیر 1382 ساعت 08:50 ب.ظ

تو اول دوست داشته باش
منتظر نباش کسی دوستت داشته باشد
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد