... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
درباره من
راحت و آرام قدم می زنم
با نگاهم فکر می کنم
با سرم جواب می دهم
و با قلمم خواهم نوشت
------------------------
علیرضا اسم کوچیکمه.صدر هم به معنای بالاست.عادت به قسم خوردن ندارم اما هر آنچه که می نویسم برگرفته از تعلقات روحی و نیازهای درونیم است که ضرورت نوشتنشان را حس می کنم! اما می گویم که بدانند:
دنیای واقعی فردا یعنی بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
ادامه...
بارها گفته ام و بار دگر می گویم که من دلشده این ره نه به خود می پویم در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آنچه استاد ازل گفت بگو ، می گویم آدم های با صفا ! همیشه با یه دل که نه صد دل عاشق میشن .وقتی هم که ترکیبی از جنس عشق تو وجودها رسوخ کرد پاک کردنش کار حضرت فیله! حالا یه دل مونده با یه دنیا عشق و یه عالمه معنا و ترکیب ! دیگه یه دل مونده و یه عالمه لحظات زیبا که به هر جا نگاه می کنه اگر معشوق رو نبینه حداقل حسش می کنه ! حالا ! کی میتونه بگه این حرفها دروغه! کی میتونه بگه آدم ها اینجوری نمیشن ! کی میتونه بگه تا حالا تو کار دل نمونده !همش عین واقعیته ، اما این واقعیت ها زمانی با مشکل روبرو میشن که .... :
انسان میان عشق و جدایی باید فقط یکی رو انتخاب کنه! انسان میان عشق و جنگ باید فقط یکــیرو انتخاب کنه ! انسان میان عشق و هجرت باید فقط یکی رو انتخاب کنه! انسان میان عشق و نـفـرت باید فقط یکی رو انتخاب کنه! انسان میان عشق و پول ها باید فقط یکی رو انتخاب کنه! و انسان میان عشق شیرین و وظیفه شیرین علیرغم میلش باید فقط یکی رو انتخاب کنه !
و بدتر از این زمان زمانی است که انسان انتخاب می کنه و بعد متوجه میشه که انتخابش اشتباه بوده ! انگار تمام دنیا رو روی سرش خراب کردن! یه دقیقه خودت رو بذار تو اون موقعیت ببین چه حالی پیدا میکنی ! ببین با این وجود میتونی ادامه بدی ! دوستان عیب من بیدل حیران مکنید گوهری دارم و صاحبنظری می جویم خنده و گریه عشق ز جایی دگر است می سرایم به شب و وقت سحر می مویم
بازی ظریفیه.......عشق و وظیفه........منو به یاد شعری از شاملوی نازنین انداخت....... عشق ما نیازمند رهایی است نه تصاحب در راه عشق ایثار باید نه انجام وظیفه....... مرسی از این همه مهربونی و صفا.....رزا....
خودنویس جونم عشق تمام چیزای دیگرو تو خودش ذوب می کنه حتی اینکه بعدش دنیا رو سرت فرو بریزه اون مهم نیست.. عاشق باش و ببین هیچ سقفی بالای سرت نیست عاشق باش و ببین نفرتی تو دلت نیست عاشق باش و ببین حرص مادیات دنیا تو درونت فرو می پاشه عاشق باش و .... عاشق باش و یه خاطره شو برای همه اونهایی که بدون چشمداشت بهشون عشق رو هدیه کردی... یه خط حک شده بر دل جهانی پر از عشق دوستت دارم مهربونه پر محبت
صدر عزیز سلام از سه شنبه تا به امروز سرم شلوغ بود و وقت نکردم نوشته هایت را بخونم و امروز هرسه را باهم خوندم. خیلی قشنگ نوشتی تردید ادم ها را وقتی بین عشق و وظیفه گیر می کنند. من گاهی فکر می کنم باید به دلم رجوع کنم و گاهی فکر می کنم عقل بهتر می تونه تصمیم بگیره . ولی می دونی وقتی دو تا چشم بتونن با هم حرف بزنن. وقتی دوتا دست بتونن با هم آروم بگیرن جدا کردنشون از هم خیلی سخته . حتی اگه پای وظیفه د ر میون باشه و حتی اگه عقل مطمئن باشه که جدایی بهترین راه حل . .... مریم
سلام صدر عزیز صبح تو هم به خیر گرچه صبح های ما به هم یکی نیست! و ... اما عشق و وظیفه و ... ببین بستگی داره که آدم کی بفهمه که اشتباه کرده!! همیشه هم قضایا اون جوری که اتفاقات خودشون رو نشون می دن نیست... بالاخره یا راه بهتری از پس او پدیده ی بد رخ می نماید و یا خود این تجربه ی ارزنده ای می شه... تازه از کجا معلوم که اگه اون یکی راه رو می رفتی به چنین نتیجه ای نمی رسیدی؟!؟ زندگی یه بازیه و همینش جالبه
آدمهایی که به عشق رسیدن جنگ کردن/جدایی و هجرت کشیدن/از اونایی که واسه خاطر عشق طردشون کردن متنفر شدن و به اونایی که دست و پاشون و بستن پول دادن تا آزادشون کنن.تمام این کارها رو وظیفه شیرین به عشق رسیدن دونستن.اما موافقم با اینکه اگه تنها یک لحظه فکر کنن که همه اینها فقط برای یک خواب شیرین بوده اونوقت واویلا... آره هیچکس نمیتونه بگه تا حالا تو کار دل نمونده ولی اگه تو کار دل باصفا مونده باشه دیگه یقین کنید جداییش کار حضرت فیله. روزگارتان نیک باد.
عشق تجربه باارزشیه . عشق دلها رو مهربونتر میکنه و ادم عاشق همه دنیا رو رنگی میبینه. یه عاشق واقعی توان دوست داشتن همه دنیا رو داره .دلی که عاشق شد مثل صدفی می مونه که توش یه مروارید با ارزش نهفته است و این دل ارزش غوص کردن و بدست آوردن رو حتما داره . درود به دلهایی که لطف خدا شامل حالشون شده و مرواریدی از بهشت درونشون به امانت گذاشته .
سلام دوست من .بازم می گم! پیدا فرصت آشنایی با شما و دستنوشته های زیبایتان را پیدا کردن برای من حسابی مغتنم است .امیدوارم که این آشنایی آغازی باشد بر دوستیهای بیشتر.
سلام صدر به قول شاعر عجب حکایتی است حکایت عشق / که از هر زبان که می شنوم نا مکرر است. با وجود همه این انتخابها و تلخی شیرینی های عشق باز هم دل دویونه عاشق می شه نمی دانم شاید اگه این دل عاشق نباشه با مردنش هیچ فرقی نمی کنه. تا با غم عشق تو مرا کار افتاد / بیچاره دلم در غم بسیار افتاد / بسیار فتاده بود اندر غم عشق/ اما نه چنین زار که این بار افتاد. بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا / حقا که غمت از تو وفادار تر است. می دونی تا انتخابها نباشه تا قدرت تشخیصت بالا نره نمی تونی انتخاب درست رو انجام بدی خیلی از اینها ژلی هستن برای رفتن به اون یکیُ بعد از یه عالمه تلاشه که قدر انتخابت رو می دونی. به قول حافظ درد عشقی کشیده ام که مپرس / زهر هجری چشیده ام که مپرس / گشته ام در جهان و آخر کار / دلبری بر گذیده ام که مپرس دریای دلت آبی و آسمان دلت پر ستاره باد اگه عشق ذلال و آبی باشه اگه عاشقاش آبی آبی باشند انتخاب خیلی راحت تره موافقی؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام صدر عزیزم... و اینجا عشق ظاهری از عشق باطنی پیشی گرفته است ... و من حیران از این عشق ... آیا صاحبنظری هست که بگوید کاین خنده و گریه بهر عشق ز کدامین جاست؟ ... آیا وقت سحر نزدیک است ؟....
سلام ... ممنون از اینکه بهم سر میزنید ... پس انسان میتونه از بین همه اینها عشق رو انتخاب کنه ... ولی عشق به چی یا عشق به کی ؟ ... موفق و پیروز باشید ...
بازی ظریفیه.......عشق و وظیفه........منو به یاد شعری از شاملوی نازنین انداخت.......
عشق ما نیازمند رهایی است نه تصاحب
در راه عشق ایثار باید نه انجام وظیفه.......
مرسی از این همه مهربونی و صفا.....رزا....
خودنویس جونم
عشق تمام چیزای دیگرو تو خودش ذوب می کنه
حتی اینکه بعدش دنیا رو سرت فرو بریزه
اون مهم نیست..
عاشق باش و ببین هیچ سقفی بالای سرت نیست
عاشق باش و ببین نفرتی تو دلت نیست
عاشق باش و ببین حرص مادیات دنیا تو درونت فرو می پاشه
عاشق باش و ....
عاشق باش و یه خاطره شو برای همه اونهایی که بدون چشمداشت بهشون عشق رو هدیه کردی...
یه خط حک شده بر دل جهانی پر از عشق
دوستت دارم مهربونه پر محبت
همه رو نوشتی..اما میان عشق و عشق چی ؟؟
صدر عزیز :
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
در پناه حق باشی..
صدر عزیز سلام
از سه شنبه تا به امروز سرم شلوغ بود و وقت نکردم نوشته هایت را بخونم و امروز هرسه را باهم خوندم. خیلی قشنگ نوشتی تردید ادم ها را وقتی بین عشق و وظیفه گیر می کنند. من گاهی فکر می کنم باید به دلم رجوع کنم و گاهی فکر می کنم عقل بهتر می تونه تصمیم بگیره . ولی می دونی وقتی دو تا چشم بتونن با هم حرف بزنن. وقتی دوتا دست بتونن با هم آروم بگیرن جدا کردنشون از هم خیلی سخته . حتی اگه پای وظیفه د ر میون باشه و حتی اگه عقل مطمئن باشه که جدایی بهترین راه حل . ....
مریم
تو واقعا با این سر زدنهات آمدمو شرمنده می کنی
هر جا که هستی خوش و خرم باشی
سلام بر تو بزرگوار
احساس میکنم روح شما بسیار لطیفه و مطالبی که میفرمائید روح لطیفی را می طلبد . به امید روزی که دنیائی از لطافت ها داشته باشیم.
بابا وبلاگ فوق العادی داری موفق باشی .....
واقاْ زیباترین وبلاگ رو داری آفرین آفرین حسودیم شد
اما در مورد عشق
گر مرد رهی میان خون باد رفت
از پای فتاده سر نگون باید رفت
روان شناسی عشق در روزنگار - مطمئن باشید با دست پر بر می گردید و ناخواسته مجبورید هر روز به آنجا سر بزنید٪
خودنویس جونم
این آهنگه جدیدی که گذاشتی فوق العاده زیباست
نیم ساعته که دارم بهش گوش می دم
خیلی قشنگه
واقعا زیباست
خیلیییی زیبا بود
سلام صدر عزیز
صبح تو هم به خیر گرچه صبح های ما به هم یکی نیست!
و ... اما عشق و وظیفه و ...
ببین بستگی داره که آدم کی بفهمه که اشتباه کرده!! همیشه هم قضایا اون جوری که اتفاقات خودشون رو نشون می دن نیست... بالاخره یا راه بهتری از پس او پدیده ی بد رخ می نماید و یا خود این تجربه ی ارزنده ای می شه... تازه از کجا معلوم که اگه اون یکی راه رو می رفتی به چنین نتیجه ای نمی رسیدی؟!؟
زندگی یه بازیه و همینش جالبه
میان عشق و دوست داشتن چطور؟
سلام دوست عزیز
به نظر من عشق با جدایی و جنگ و هجرت و نفرت و وظیفه هیچ منافات و تزاحمی نداره ... !!!
فقط پوله که اغلب نمی تونه با عشق جمع بشه .
چون جنسشون یکی نیست ...
سلام عرض شد
آدمهایی که به عشق رسیدن جنگ کردن/جدایی و هجرت کشیدن/از اونایی که واسه خاطر عشق طردشون کردن متنفر شدن و به اونایی که دست و پاشون و بستن پول دادن تا آزادشون کنن.تمام این کارها رو وظیفه شیرین به عشق رسیدن دونستن.اما موافقم با اینکه اگه تنها یک لحظه فکر کنن که همه اینها فقط برای یک خواب شیرین بوده اونوقت واویلا...
آره هیچکس نمیتونه بگه تا حالا تو کار دل نمونده ولی اگه تو کار دل باصفا مونده باشه دیگه یقین کنید جداییش کار حضرت فیله.
روزگارتان نیک باد.
سلام
آقا من در مقابل شما کم آوردم.
زندگی بی دوست جان فرسودن است
عشق من،عاشقم باش،که تن به شب نبازم
با هجرت من بساز ، تا با خودم بسازم
سلام:
من برگشتم.....
انسان باید میان عشق و ازادی هم یکی را انتخاب کند و در این هیچ راه درستی وجود ندارد
سلام
خیلی باحال بود.
به من هو یه سر بزن
تبادل لینک هم هستیم.
موفق باشی
سلام
اون بالاییه که ترسیده اسم آدرسشو بنویسه ؛ من بودم !!!!!!
ولی اصل موضوع اینه که ناشی گری کردم و یادم رفته بود اسم و آدرسمو بنویسم .
سربلند باشی .
من که این چیزا سرم نمی شه اینا بیشتر برا اهل دل خوبه
مثل هر دفه قشنگ بود محیط وبلاگت هم خیلی قشنگه راستی جوابم مثبته خیلی هم خوشحال میشم با این لوگوی زیبا:( باز هم از اون طرفا بیا
واقعا زیبا بود
ممنون که همچنان به ما سر میزنی
سلام .....وبلاگ منو یه سری نامرد هک کردن ........
کـــــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــک
سلام
باز خوبه جای امید هست ...
عشق تجربه باارزشیه . عشق دلها رو مهربونتر میکنه و ادم عاشق همه دنیا رو رنگی میبینه. یه عاشق واقعی توان دوست داشتن همه دنیا رو داره .دلی که عاشق شد مثل صدفی می مونه که توش یه مروارید با ارزش نهفته است و این دل ارزش غوص کردن و بدست آوردن رو حتما داره .
درود به دلهایی که لطف خدا شامل حالشون شده و مرواریدی از بهشت درونشون به امانت گذاشته .
من چی میتونم بگم؟؟؟؟؟؟
فقط صبر...
فقط سکوت...
همین...
سلام دوست من .بازم می گم! پیدا فرصت آشنایی با شما و دستنوشته های زیبایتان را پیدا کردن برای من حسابی مغتنم است .امیدوارم که این آشنایی آغازی باشد بر دوستیهای بیشتر.
دوست عزیزم سلام
مثل همیشه زیبا بود
مرسی که به من سر میزنی
سلام صدر عزیز
شاد باشی.
نیستی خبری ازتون نیست ...
آهنگهات همیشه خوشگل خوشگلند
«که من دلشده این ره نه به خود می پویم»...
لا مذهب حرف نداره!!
سلام عزیزم
امروز احساس عجیبی دارم ! امروز همه را دوست دارم...
این رو برای دوستم نوشتم نمی دونم خوشحال میشه یا نه...
سلام دوست خوبم..
اتنخاب همیشه سخته!!!
روز خوبی داشته باشی..
سلام صدر
به قول شاعر عجب حکایتی است حکایت عشق / که از هر زبان که می شنوم نا مکرر است. با وجود همه این انتخابها و تلخی شیرینی های عشق باز هم دل دویونه عاشق می شه نمی دانم شاید اگه این دل عاشق نباشه با مردنش هیچ فرقی نمی کنه. تا با غم عشق تو مرا کار افتاد / بیچاره دلم در غم بسیار افتاد / بسیار فتاده بود اندر غم عشق/ اما نه چنین زار که این بار افتاد.
بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا / حقا که غمت از تو وفادار تر است. می دونی تا انتخابها نباشه تا قدرت تشخیصت بالا نره نمی تونی انتخاب درست رو انجام بدی خیلی از اینها ژلی هستن برای رفتن به اون یکیُ بعد از یه عالمه تلاشه که قدر انتخابت رو می دونی. به قول حافظ درد عشقی کشیده ام که مپرس / زهر هجری چشیده ام که مپرس / گشته ام در جهان و آخر کار / دلبری بر گذیده ام که مپرس
دریای دلت آبی و آسمان دلت پر ستاره باد
اگه عشق ذلال و آبی باشه اگه عاشقاش آبی آبی باشند انتخاب خیلی راحت تره موافقی؟؟؟؟؟؟؟؟
مطمعنا این طور نوشتن کار هر کسی نیست
سلام صدر عزیزم...
و اینجا عشق ظاهری از عشق باطنی پیشی گرفته است ... و من حیران از این عشق ... آیا صاحبنظری هست که بگوید کاین خنده و گریه بهر عشق ز کدامین جاست؟ ... آیا وقت سحر نزدیک است ؟....
سلام بر صدر عزیز
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
برقرار باشی.خدانگهدار
سلام ... ممنون از اینکه بهم سر میزنید ... پس انسان میتونه از بین همه اینها عشق رو انتخاب کنه ... ولی عشق به چی یا عشق به کی ؟ ... موفق و پیروز باشید ...
سلام ...
نیستی !!!
حداقل بنویس تا نگرانت نباشیم ...