خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

طلوع یک غروب دیگر ...... !


GHOROB   O   TOLOA

عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش 
                    تا بدانی به چندین هنر آراسته ام
                                     خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز
                                                              هم بدین کار کمر بسته و برخاسته ام
وقتی که یه غروب طلوع می کنه !
چشم آدم ها وقتی که صبح پس از یه دوره آرامش باز میشه ، اگر اولین چیزی که میبینه طلوع یه قرص زرد و سرخ زیبا باشه ، اولین چیزی که براش یادآوری میشه یه روز زیبا و به یاد ماندنیه !
چشم آدم ها وقتی که غروب ها پس از یه دوره فعالیت نفس گیر قراره به آرامش برسه ، اگر آخرین چیزی که می بینه غروب یه قرص زرد و سرخ باشه اولین چیزی که براش یادآوری میشه یه استراحت راحته ! حالا این آدم با این همه زیبایی های موجود اگر قرار باشه ......  
مدام بین بدی ها دست و پا بزنه !
مدام بین تمام بی مهری ها غلط بزنه !
مدام بین نبودن ها مجبور به انتخاب باشه!
مدام بین مغزهای فسیل شده بسوزه و بسازه !
مدام بین مبارزه و کناربودن درجا زدن رو باید تمرین کنه !
مدام بین قلب و عقل باید مراقبت رو نه برای قلب جایگرین کنه!
مدام بین دیدن ها  و شنیدنها ،  ندیدن و نشنیدن رو باید تمرین کنه ! و
مدام بین حال و آینده باید آینده ی غروب ها رو بدون هیچ طلوعی در حال انتخاب کنه!
دیگه چطوری میتونه بین عشق و نفرت ، عشق رو با تمام عشقش انتخاب کنه ! آه ! اون وقتی که آدم ها با تمام وجودشون فقط یک آه میتونن برای این روزگار خرج کنن ! اون وقتی که تمام دنیا منتظره غروب همین یه آه نشسته ! حتی طلوع ها و غروب ها هم آدم رو آروم نمیکنه!
مگر اینکه روحی تازه طلوعی جدید از عشقی غروب ناپذیر رو نمایش بده !
   در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
                    زانکه آنجا جمله اعضا، چشم باید بود و گوش 
                                          بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست 
                                                           یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل ، یا خموش
  
نظرات 18 + ارسال نظر

با سلام
بايد عرض کنم که تا بدی نباشه
خوبی معنی خودش را نمی رساند
و تا ....
تا هوا هست آن را حس نمی کنی
اگه يه کم هوا دير بهت برسه
آن را لمس می کنی
تا نعمت هست درک نمی کنی
تا درد نباشه قدر سلامت را نمی دانی
و......

صنم چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 10:05 ق.ظ http://sogmad.blogsky.com

خودنویس جونم
شده ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم
که بهمت عزیزان برسم به نیک نامی

تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

اگر این شراب خامست - اگر آن حریف پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی

هر چیز جایگاه خودشو داره - مهم اینه که تو بگی - تو ببینی - و تو آنطور نباشی که دیگرانند
پاک باش و پر عشق و آنرا میان هزاران هزار نفرت گسترش بده - هرچند که نهایت خود منفور گردی...
دوستت دارم مهربون زیبا

آسمان چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 10:08 ق.ظ http://someonefromparis.persianblog.com

سوم!!!

ابرخاکستری چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 11:11 ق.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

...

ناناز چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 11:31 ق.ظ http://naanaz.blogsky.com

نمی دونم چی بگم ! راستش مطلب هاتو که می خونم یه جورایی هنگ می کنم ! فقط می تونم بگم کشمکش قلب و عقل برای پیدا کردن راهنمایی همیشگی بی نتیجه است !!!!!!!!!! راستی خیلی شرمنده می کنی هر روز بهم سر می زنی !!! ایشالا جبران کنم ! حرف اولی که بهم زدی رو یادته ؟؟؟؟

بانو چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 01:11 ب.ظ http://banoo.blogsky.com

سلام صدر عزیز...
همچون همیشه خلاق و زیبا نوشتی!!

مگر نه اینکه زندگی همینه؟

زندگی جمع باید ها و نباید هاست..زشتیا و زیبایی ها

عشقها و نفرتها
انتخابها!!!!
ولی کاش یه کم راحتتر بود....
شاد و پیروز باشی.از اینکه سر زدی ممنون

نازنین چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 01:32 ب.ظ http://nanaz.blogsky.com

سلام:
وای نه غروب دل گیره مخصوصا اگه روز جمعه باشه و تو خونه باشی....ولی طلوع خوبه.......چون شروع یه روز جدیده و و تلاش برای رسیدن به اهداف.......
راستی این قرار محلش کجاست؟........آخی کاش منم بودم!
موفق باشی.......

پریدخت چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 01:43 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلا صدر عزیز
کم پیدایی !
نیستی !
امیدوارم هر جا که هستی موفق و پیروز باشی .

مامان وبابا و دخترشون چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 02:00 ب.ظ http://behrokh.persianblog.com

دنیا آینه ای است که به هر کسی بازتاب چهره اش را می نمایاند

سلام ممنون که اومدی قابل شما رو نداشت

علیرضا(شب بارانی) چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.rainynight.blogsky.com

سلام دوست من ... طلوع کن طلوع کن ... ما میتوانیم ... در پناه حق

مهرتو چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 07:44 ب.ظ http://mehreto.blogsky.com

سلام بر حضرت صدر
در مقابل شما سکوت عاقلانه است.

منتظر چهارشنبه 11 تیر 1382 ساعت 09:36 ب.ظ

پیروز و سربلند باشی. امیدوار باش.

دانيال پنج‌شنبه 12 تیر 1382 ساعت 12:12 ق.ظ http://57.blogsky.com

سلام
تشکر دوست عزيز
زندگی بی دوست جان فرسودن است
موفق باشی

هاپوتی پنج‌شنبه 12 تیر 1382 ساعت 07:37 ق.ظ http://haputi.persianblog.com

من لوگوی شما رو توی لینکای وبلاگم اضافه کردم

سپهر پنج‌شنبه 12 تیر 1382 ساعت 08:31 ق.ظ http://namakdoon.blogsky.com

صدر عزیز...زیبائی کلام و ذوق وافر دز نوشته هایت موج میزند...و مرا همچنین شرمنده میکنی که به من سر میزنی...با تشکر فراوان و خسته نباشی... با اجازه...دوست تو نمکدون...

پرهون پنج‌شنبه 12 تیر 1382 ساعت 08:45 ق.ظ

سلام صدر عزیز.....
هر روز من رو شرمنده می کنم و هر روز کوتاهی می کنم و دیر میام ....... اما تو گمان مبر که خاموشی من هست برهان فراموشی من...... خیلی مخلصیم عزیز.. یاعلی

عمو رضا پنج‌شنبه 12 تیر 1382 ساعت 08:49 ق.ظ http://amooreza.blogsky.com

سلام صدر
شاد باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد