... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
درباره من
راحت و آرام قدم می زنم
با نگاهم فکر می کنم
با سرم جواب می دهم
و با قلمم خواهم نوشت
------------------------
علیرضا اسم کوچیکمه.صدر هم به معنای بالاست.عادت به قسم خوردن ندارم اما هر آنچه که می نویسم برگرفته از تعلقات روحی و نیازهای درونیم است که ضرورت نوشتنشان را حس می کنم! اما می گویم که بدانند:
دنیای واقعی فردا یعنی بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....
ادامه...
دیدی ای دل که دگر بار غم عشق چه کرد چو بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد بی مقدمه من و برد جلوی آینه و چشمام و بست و گفت : چی می بینی؟! برای توصیف هر چیزی آدم ها یا باید اون و دیده باشن یا باید خونده باشن . چیزی رو که نه دیدی و نه خوندی ، توصیف کردنش خیلی سخته . هیچ نشانه و زاویه ای تو ذهن و خیال از اون نقش نبسته که بخواهی ازش حرف بزنی ! همه چیز تاریک بود ، اما جلوی من یه آینه بود که قبل از سیاه شدن یه تصاویری رو تو اون دیده بودم. گفتم : دوست داری من چی رو برات توصیف کنم ؟ از کدوم یک از اون هایی که می بینم برات بگم ! آروم کنار گوشم گفت ..... از تصویر دلی که در آینه می بینی بگو از تصویر ذهنی که در آینه می بینی بگو از تصویر آینه ای که در آینه می بینی بگو از تصویر عشقی که در آینه می بینی بگو از تصویر احساسی که در آینه می بینی بگو از تصویر نوا نما هایی که در آینه می بینی بگو از تصویر خشم بی پایان که در آینه می بینی بگو با تعجب گفتم : ولی اینها ذهنین تو آینه دیده نمی شن! گفت : کمی دقت کن شاید ببینی ! گفتم : الان نمیشه چون چشمام بسته است . همه چیز رو به رنگ سیاه می بینم . چشمام و باز کن تمام تصاویری رو که دیدم میگم ! گفت : همه رو تو آینه می بینی ؟! گفتم : من همه رو در آینه دیدم و تو همین آینه ای که جلوم گذاشتی تک تک نشونت میدم ! خیالم راحت بود از این که این بار این منم که بازی رو می برم ! چون هر چی که بگم مجبوره قبول کنه چون ذهن آزاده ! آینه هم بهانه است . یکم توش نگاه می کنم و یه مشت کلمات رو با رنگ و لعاب عاشقونه و احساسات و از اینجور حربه ها قاطی می کنم با کمترین زحمت بازی رو بینهایت به هیچ می برم ! آرام آرام دستاش و از رو چشمم برداشت و گفت :حالا بگو ! کم کم چشمام و باز کردم! حرکت دوم بینهایت ـ هیچ ، باختم ! آینه ای جلوی من نبود ! مزه تلخ باختن هنوز آزارم میداد که آرم در گوشم گفت : شاید بدون من بتونی تصویری از همه چیز هایی رو گفتم داشته باشی اما بدون آینه نمیتونی ! پس من را در آینه ببین نه آینه را در من ......! اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
خیلی وقته نیومده بودم اینجا و حالا که اومدم از این مطلب ناب و زیبا خیلی لذت بردم . یکی از خاصیتهای آینه اینه که همیشه من رو رودرروی من قرار میده تا ببینم اون چیزی رو که بارها و بارها دیدم اما نمی خواستم درکش کنم ...
سلام امیدوارم خوب خوب باشی... خیلی زیبا بود ولی بازم که باختی. امید وارم یه روز هم خودت هم خودش با هم برنده شید و اصلا بازیتون برنده نداشته باشه. تا بعد اونورام بیا...
سلام ممنون از اینکه به من لینک دادید من هم لینک شما رو در سایت ام گذاشتم فقط در آپلود بعدی سایتم اون رو می بینید ضمنن لینک من رو اشتباه آدرس دادید چون آدرس وبلاگ خودتون اولش هست وقتی روش کلیک می کنید سایت من نمی ره لطفا این مشکل رو هم برطرف کنید با تشکر آهنگ ها
اسمان ارغوانی است..موجها دیوانه وار سر برهم می کوبند..بالا میایندو باز فرو میایند. در ساحل. چشمانی نظار ه گر. در استانه دروازه چوبی بی رنگ رو. نگران قایقی است که دونیمه قلب در ان می تپد. هرنقطه سیاهی در این اشوب. جرقه امیدی است در نمیه های این سوی دروازه. بوی ماهی همه جا را پر کرده.. تورها در هم تنبده و پاروها بی سر انجام در میان تاریکی غوطه ورانند.....دوست مهربانم به کدامین قلم و زبان گلواژه های نوشته شده تو را در سایتم جوابگو باشم؟ دعا میکنم سرشار از محبت وشادی باشی ومقدمت همچنان روی چشمانم............باباعظیمی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
بابا برای خودت یه پا فیل سوف شدی ها!!!
ما که عقلمون به این نوشتجات قد نمی ده
سلام تبادل لینک میکنی
سلام
بابا یه کلاس هم واسه زیر دیپلما بزار بفهمن چی میگی P:
راستی ! به زودی میام میبینمت (;
ما بلاخره نفهمیدیم اینجا خودکاره یا خودنویس!
....
وقتی نمیدونم چی باید بگم - بهتره چیزی نگم و تو این آینه زیبا فقط تماشگر باشم و از این همه زیبایی بیان لذت ببرم...
در پناه حق صدر عزیز ...
سلام صدر عزیز. اون دوستمون راست گفته تو یه فیلسوف شدی. نبینم اشکت رنگ شفق باشه.
شاد باشی،
رضا.
سلام
خیلی وقته نیومده بودم اینجا و حالا که اومدم از این مطلب ناب و زیبا خیلی لذت بردم .
یکی از خاصیتهای آینه اینه که همیشه من رو رودرروی من قرار میده تا ببینم اون چیزی رو که بارها و بارها دیدم اما نمی خواستم درکش کنم ...
شاد و پیروز باشی صدر عزیز .
سلاااااااااام! خوبی گلم؟؟ ببخشید ایام امتحانات وقت نکردم برم خرید! دفعه بعدی حتما جبران میشه!(چشمک)
سلاااااااااام! خوبی گلم؟؟ ببخشید ایام امتحانات وقت نکردم برم خرید! دفعه بعدی حتما جبران میشه!(چشمک)
سلام
امیدوارم خوب خوب باشی...
خیلی زیبا بود ولی بازم که باختی.
امید وارم یه روز هم خودت هم خودش با هم برنده شید و اصلا بازیتون برنده نداشته باشه.
تا بعد
اونورام بیا...
سلام!! خوبی؟؟
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رائی
سلام ممنون از اینکه به من لینک دادید من هم لینک شما رو در سایت ام گذاشتم فقط در آپلود بعدی سایتم اون رو می بینید ضمنن لینک من رو اشتباه آدرس دادید چون آدرس وبلاگ خودتون اولش هست وقتی روش کلیک می کنید سایت من نمی ره لطفا این مشکل رو هم برطرف کنید
با تشکر آهنگ ها
اسمان ارغوانی است..موجها دیوانه وار سر برهم می کوبند..بالا میایندو باز فرو میایند. در ساحل. چشمانی نظار ه گر. در استانه دروازه چوبی بی رنگ رو. نگران قایقی است که دونیمه قلب در ان می تپد. هرنقطه سیاهی در این اشوب. جرقه امیدی است در نمیه های این سوی دروازه. بوی ماهی همه جا را پر کرده.. تورها در هم تنبده و پاروها بی سر انجام در میان تاریکی غوطه ورانند.....دوست مهربانم به کدامین قلم و زبان گلواژه های نوشته شده تو را در سایتم جوابگو باشم؟ دعا میکنم سرشار از محبت وشادی باشی ومقدمت همچنان روی چشمانم............باباعظیمی