خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

نزدیک به انتها.....

دیدی ای دل که دگر بار غم عشق چه کرد
                               چو بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
                                                 آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
                                                                      آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد
بی مقدمه من و برد جلوی آینه و چشمام و بست و گفت : چی می بینی؟!
برای توصیف هر چیزی آدم ها یا باید اون و دیده باشن یا باید خونده باشن . چیزی رو که نه دیدی و نه خوندی ، توصیف کردنش خیلی سخته . هیچ نشانه و زاویه ای تو ذهن و خیال از اون نقش نبسته که بخواهی ازش حرف بزنی ! همه چیز تاریک بود ، اما جلوی من یه آینه بود که قبل از سیاه شدن یه تصاویری رو تو اون دیده بودم. گفتم : دوست داری من چی رو برات توصیف کنم ؟ از کدوم یک از اون هایی که می بینم برات بگم ! آروم کنار گوشم گفت .....
از تصویر دلی که در آینه می بینی بگو
از تصویر ذهنی که در آینه می بینی بگو
از تصویر  آینه ای که در آینه می بینی بگو
از تصویر عشقی  که در آینه  می بینی بگو
از تصویر  احساسی که در آینه می بینی بگو
از تصویر  نوا نما هایی که در آینه می بینی بگو
از تصویر خشم بی پایان که در آینه می بینی بگو
با تعجب گفتم : ولی اینها ذهنین تو آینه دیده نمی شن! گفت : کمی دقت کن شاید ببینی ! گفتم : الان نمیشه چون چشمام بسته است . همه چیز رو به رنگ سیاه می بینم . چشمام و باز کن تمام تصاویری رو که دیدم میگم ! گفت : همه رو تو آینه می بینی ؟! گفتم : من همه رو در آینه دیدم و تو همین آینه ای که جلوم گذاشتی تک تک نشونت میدم ! خیالم راحت بود از این که این بار این منم که بازی رو می برم ! چون هر چی که بگم مجبوره قبول کنه چون ذهن  آزاده ! آینه هم بهانه است . یکم توش نگاه می کنم و یه مشت کلمات رو با رنگ و لعاب عاشقونه و احساسات و از اینجور حربه ها قاطی می کنم با کمترین زحمت بازی رو بینهایت به هیچ می برم ! آرام آرام دستاش و از رو چشمم برداشت و گفت :حالا بگو ! کم کم چشمام و باز کردم! حرکت دوم بینهایت ـ هیچ ، باختم ! آینه ای جلوی من نبود ! مزه تلخ باختن هنوز آزارم میداد که آرم در گوشم گفت : شاید بدون من بتونی تصویری از همه چیز هایی رو گفتم داشته باشی  اما بدون آینه نمیتونی ! پس من را در آینه ببین نه آینه را در من ......!
             اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
                                                       طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
نظرات 13 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 19 خرداد 1383 ساعت 10:16 ق.ظ http://khabar.blogsky.com

بابا برای خودت یه پا فیل سوف شدی ها!!!
ما که عقلمون به این نوشتجات قد نمی ده

محمود سه‌شنبه 19 خرداد 1383 ساعت 10:32 ق.ظ http://www.xmx.blogsky.com

سلام تبادل لینک میکنی

مسعود سه‌شنبه 19 خرداد 1383 ساعت 11:01 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام
بابا یه کلاس هم واسه زیر دیپلما بزار بفهمن چی میگی P:

راستی ! به زودی میام میبینمت (;

م. سه‌شنبه 19 خرداد 1383 ساعت 11:09 ق.ظ http://sunset.blogsky.com

ما بلاخره نفهمیدیم اینجا خودکاره یا خودنویس!

صنم سه‌شنبه 19 خرداد 1383 ساعت 02:25 ب.ظ http://ahd.blogsky.com

....

وقتی نمیدونم چی باید بگم - بهتره چیزی نگم و تو این آینه زیبا فقط تماشگر باشم و از این همه زیبایی بیان لذت ببرم...

در پناه حق صدر عزیز ...

پرچین چهارشنبه 20 خرداد 1383 ساعت 09:38 ق.ظ http://parchin.blogsky.com

سلام صدر عزیز. اون دوستمون راست گفته تو یه فیلسوف شدی. نبینم اشکت رنگ شفق باشه.
شاد باشی،
رضا.

پریدخت چهارشنبه 20 خرداد 1383 ساعت 10:40 ق.ظ http://pary.blogsky.com

سلام

خیلی وقته نیومده بودم اینجا و حالا که اومدم از این مطلب ناب و زیبا خیلی لذت بردم .
یکی از خاصیتهای آینه اینه که همیشه من رو رودرروی من قرار میده تا ببینم اون چیزی رو که بارها و بارها دیدم اما نمی خواستم درکش کنم ...

شاد و پیروز باشی صدر عزیز .

باران چهارشنبه 20 خرداد 1383 ساعت 05:20 ب.ظ http://barooneatefe.persianblog.com

سلاااااااااام! خوبی گلم؟؟ ببخشید ایام امتحانات وقت نکردم برم خرید! دفعه بعدی حتما جبران میشه!(چشمک)

باران چهارشنبه 20 خرداد 1383 ساعت 05:24 ب.ظ http://barooneatefe.persianblog.com

سلاااااااااام! خوبی گلم؟؟ ببخشید ایام امتحانات وقت نکردم برم خرید! دفعه بعدی حتما جبران میشه!(چشمک)

علی بی غم پنج‌شنبه 21 خرداد 1383 ساعت 03:18 ق.ظ http://aliakbarabdoli.blogsky.com

سلام
امیدوارم خوب خوب باشی...
خیلی زیبا بود ولی بازم که باختی.
امید وارم یه روز هم خودت هم خودش با هم برنده شید و اصلا بازیتون برنده نداشته باشه.
تا بعد
اونورام بیا...

باران پنج‌شنبه 21 خرداد 1383 ساعت 10:10 ب.ظ http://barooneatefe.persianblog.com

سلام!! خوبی؟؟
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رائی

آهنگ ها جمعه 22 خرداد 1383 ساعت 06:30 ق.ظ http://www.ahangha.8m.com

سلام ممنون از اینکه به من لینک دادید من هم لینک شما رو در سایت ام گذاشتم فقط در آپلود بعدی سایتم اون رو می بینید ضمنن لینک من رو اشتباه آدرس دادید چون آدرس وبلاگ خودتون اولش هست وقتی روش کلیک می کنید سایت من نمی ره لطفا این مشکل رو هم برطرف کنید
با تشکر آهنگ ها

عظیمی جمعه 22 خرداد 1383 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.sahelearamesh.com

اسمان ارغوانی است..موجها دیوانه وار سر برهم می کوبند..بالا میایندو باز فرو میایند. در ساحل. چشمانی نظار ه گر. در استانه دروازه چوبی بی رنگ رو. نگران قایقی است که دونیمه قلب در ان می تپد. هرنقطه سیاهی در این اشوب. جرقه امیدی است در نمیه های این سوی دروازه. بوی ماهی همه جا را پر کرده.. تورها در هم تنبده و پاروها بی سر انجام در میان تاریکی غوطه ورانند.....دوست مهربانم به کدامین قلم و زبان گلواژه های نوشته شده تو را در سایتم جوابگو باشم؟ دعا میکنم سرشار از محبت وشادی باشی ومقدمت همچنان روی چشمانم............باباعظیمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد