من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
صفحه آهنگ و عوض کرد و گفت : کروم یکی برات جالبتره شب بارونی یا روز آفتابی ؟!
خیلی مواقع تو زندگی روزمره لحظاتی پیش میاد که آدم نمی دونه چی براش جالب و چی و دوست داره یا چه چیزی رو باید دوست داشته باشه؟! هنوز تو حس آهنگ قبلی بودم که با این سوالش جا خوردم . نگاهی بهش کردم و گفتم : این دو تا چه ربطی به هم دارن ؟! صفحه رو جا زد و گفت : مطمئن باش یه ربطی با هم دارن! سرم و تکون دادم و نشستم و گفتم : خب برای من شب بارونی رو بیشتر دوست دارم چون بیشتر باهاش صفا می کنم ! برام لذتبخش تره ! تو چی تو کدوم برات جالب تره ؟! حسی بود اما نمی دونم چی میخواست بگه ! آروم سری تکون داد و گفت ......
چشمان سیاهت را بگشا
اى پسرک غرق در رویاها
نه شب بارانی ، به گرمى گیرد دستانت
نه صبح گرم آکنده از بارش درد
آید فرشتهُ دلجوئى بر بالینت
تنها این صبح بر آمده از شب
عطر بیکران عشق ونگاه
مثل آدم های برق گرفته زییر بارون اوج خستگی و بی هوایی ! سخت بود شنیدنش اما سخت تر از اون مقاوتش بود! نمی دونم چند ثانیه ای خیلی سنگین گذشت گرمی آفتاب سوزان یا سردی باد شب بارونی ! لیوان آب و تا ته سر کشیدم ؛ مرنجان دلم را که این مرغ وحشی .... آهنگ صفحه هم همگام با حالم شده بود ! نفسی کشیدم و آروم گفتم ......
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم درآن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نرمیدم نه گسستم ؛ بازگفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم ! رفتم طرفش و گفتم : به این راحتی با شب و روز کردن خیال فارغ از زمان من مطمئن باش که نمی تونی کاری از پیش ببری !؟ سه هیچ ! صفایی داشت ! برگشتم که برم دستش و گذاشت رو شونم و گفت : می خوای بدونی من کدوم برام جالبتره ؟! هر چی می گفت جبران نمیشد . گفتم بدم نمیاد بدونم ! برگشت و صفحه رو خاموش کرد و گفت : هیچ وقت فراموش نکن ....
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
پس شما هم اهل پیاله بودی و ما نمی دونستیم!؟
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم تا یه مطلب قشنگ بخونم .
سلام..سلام...سلام....چه بدی از ما دیدی که سر نمیزنی....گله دارم....زیاد...موفق باشی...غریب...
سلام
شعر های قشنگی بودند
بخصوص ان اهنگ نوایی
همه متنت یه طرف اون خط اول و مصرع دوم بیت آخر یه طرف ......... ای ول
بسیار زیبا و عمیق با یک ترکیب رنگی فوق العاده و دلنشین و ریتم در نوستار . واقعا احسنت . از بابت نظری که دادی راجع به صبر ممنونم ...مرغ عروسی و عزا ... جالب بود . در ضمن اپ کردم و از دیدنت خوشحال میشم . موفق و پیروز باشی دوست من .
با عرض سلام مجدد
مطالب زیبایی نوشتی .... موجیم که آسودگی ما عدم ماست
سلام
آخه اون فرشتهء دلجو بلاخره یه روز از دلجویی کردن خسته میشه . اما صفا و بخشش شب بارونی همیشگیه .
... رفت در ظلمتِ غم آن شب و شبهای دگر هم ...
شاد و پیروز باشی .
سلام// دوست عزیز هم از اینکه به وبلاگ حقیر سر می زنین و سایه لطف خودتونو رو سر ما می اندازین تشکر می کنم هم اینکه اومدم شهادت هفتمین خورشید آسمان عصمت و طهارت حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم رو خدمت شما عزیز تسلیت بگم // یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشتیبانتون
چطوری ؟!
از بودن با تو خندیدم
از نبودن با تو گریستم
از عشق تو دق کردم
اما هیچگاه باور نکردی
سلام .. مشتری پر و پا قرصت اومد .... اصلا نمی شه نیومد و نخوند .... راستی واسه اینکه راحتتر بیایم اینجا از داداش محمد خواستم که در اولین فرصت لینکت رو توی وبلاگمون بذاره... اشکالی که نداره ؟ ...... / ماری
صدر عزیز سلام . خوبی ؟ عزیز دل برادر کمی تا اندکی زیاد شکسته نفسی کزدی شما ها ... بابا یخچال چیه باید اون استعداد و حافظه شما رو طلا گرفت عزیز . به هر حال ممنون که سر زدی . آپ کردم و خوشحال میشم که بازم پیشم بیای . قربانت . خوش باشی .
سلام دوست عزیزم!!!
ممنون از بابت اینکه از وبلاگ من دیدن کردی.اشعار زیبایی را در وبلاگ نوشته اید.
در پناه حضرت عشق باشید.به امید دنیای سرشار از صلح و دوستی و موفقیت روز افزون شما!!!
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم ...
صدر عزیز سلام . ممنون که بازم منو شرمنده کردیولی ظاهرا زمانی که وارد بلاگ شدی پست جدید رو ندید ... راستش من هم خوشحال میشم نظرت رو بدونم راجع به پست اخیر این دفعه اگه اومدی و پست جدید رو ندیدی لطف کن و با آدرس www.persianblog.com/?blog=avayekhofteyedel بیا تو تا موفق به دیدن پست جدید بشی. ممنون و خدا نگه دار .
سلام دوست عزیز...عیدت مبارک.....موفق باشی...غریب...
صدر عزیز ممنون از اینکه اومدی و نظر دادی. راستش نمیدونم ولی فکر نمیکنم توقعم از دنیا زیاد باشه ولی از کشورم چرا ... به هر حال خوشحال شدم و ممنون ... راستی اگه آپ کردی خبرم کن . شاد باشی .
سلام . با یه روز تاخیر عیدت مبارک . همیشه شاد و سلامت باشی ..../ ماری
سلام ای صدر مهربون ۰۰ چیکارا میکنی نازنینم ۰۰بابا تو توی نوشتن حرف نداری ۰۰ توی سلیقه بی نظیری ۰۰ به خدا لذت میبرم این سطور زیبارو که به این قشنگی آرایش میدی بخونم ۰۰ این رنگ سبز که روحمو تجلی میده ۰این متنهای زیبا که روانم رو عاشق تر میکنه ۰۰ بیادتم ۰
سلام. قشنگه اینجا.
خودنویس کی می خواد باز بنویسه!؟