خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

خودنویس

... خودنویس یعنی دنیای واقعی فردا با بودن در مجاز امروز به شرط آنکه واقعی بمانی....

چند ساعت تاخیر.....


salam be hame



 از آخرین پیغامی که دادم تا الان که شما دارید این متن را میخوانید حدود چند ساعتی میگذرد .در این مدت داشتم وبلاگ های دیگر دوستان را بررسی میکردم ببینم که چکار میکنند .خیلی جالب بود دیدم همه در بعضی پیغامهایشان از یک درد مشترک صحبت میکنندو از یک حرف واحد صحبت میکنند اما اینکه چرا هیچوقت این وبلاگ نویس ها نمیتوانند متحداْ یک کار مشترک کنند و روی یک خط با هم شروع کنند سوالی است که حقیقتا هنوز جوابی برایش پیدا نکردم .به هر حال امیدوارم که روزی برسه که ما به این حرف هایی که خودمان برای خودمان میزنیم و باهاشون صفا میکنیم جامه ی عمل بپوشانیم .
امیدوارم .

اینهم سابقه یک عدم درک واقعی......


stop    stop     stop      Why?














چشم ها را باید شست /
                                   جور دیگر باید دید......


یکبار دیگر اشتباه کردندو نفهمیدند.....

یکبار دیگر اشتباه کردندو نفهمیدند که الان سال ۲۰۰۳ است نه سال ۱۹۰۰

چند وقتی است که مرتب از گوشه و کنار همه میشنوند که دوباره مثل اینکه یکی مغزش به کار افتاده و طرحی نو برانداخته / می پرسیم چه طرحی ؟ کاشف به عمل می آید که بله تمام مغزهای فنی و فکری بعد از نشست های گوناگون به این نتیجه رسیده اند که راه مقابله با اینترنت را پیدا کرده اند .می پرسیم خب کدوم راه ؟ میگن .ه.ه سایت ها را می بندیم .
بعد هم با یک نگاه عاقل اندر سفیه گونه که حاوی این مطلب است // کودک جان اسکوت .به تو ربطی نداره . تو کار بزرگترها دخالت نکن // از کنارت رد میشن و میرن یه گوشه .
ولی من فقط یک سوال دارم که جوابش رو اگر بگیرم دیگه دخالت نمی کنم .خدا وکیلی  این همه برو بیا و بگیرو ببند و ادعا با چاشنی کت و شلوار و قهوه های سرو شده / بستن سایت ها / رو نتیجه داده .اگر این همه بگیرو ببند یک همچین نتیجه ای را داده باشد فقط میتوانم بگویم .....
//برای خودم متاسفم که سیاستگذاران فرهنگی در کشورمان تا این حد از واقعیات دورند//

قدرت یعنی بالا بودن توانایی انسان در ....


همیشه و همه جا همه میگن که قدرت یعنی اینکه .. پول بیشتری داشته باشی / ارتباطات گسترده تری داشته باشی / مردم از تو بیشتر  بترسن و هزارو یک مدل فاکتور جور واجور از این قبیل .اما خداوکیلی قدرت یک موجود دوپا به اسم انسان در همین چیزها خلاصه میشه .؟ آخه یکی نیست به این عالمان دهر بگه که بدبختا اینهایی که شما می گویید همه اش بخشی از قدرت یک انسان است نه همه اش.و تمام این فاکتورهایی که میگویید از نگاه یک انسان واقعا قدرتمند فقط ابزاری است برای کسب بیشتر نه هدفی برای آرامش یافتن .
ولی از یک نگاه قدرت یعنی بالا بودن توانایی انسان در زایش / پرورش / شکل ذهی و به سرانجام رساندن هر آنچه که در ذهنش میگذرد با تمام مشکلاتی که سر راهش وجود دارد .
و نمیدانم در این دنیا چند تا آدم اینجوری میتوان یافت .

پرسشی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس ......

      توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند...
یه روزایی بود که همه چیز از روی صفا و مهر و دوستی رقم میخورد / همه چیز از روی عشق به آب و خاک و ناموس تعریف می شد اما الان ما چی داریم می بینیم ؟ چی داریم میشنویم ؟ یه زمانی بود که مادربزرگم میگفت : تو اون وقت ها یادت نیست نمی دونی دفاع از مرزو بوم اون هم با دستای جوونهایی مثل تو چه رقابت و هلهله ای به پا کرده بود./ اما الان که فکر میکنم میبینم هلهله و رقابت به جای خود باقی است اما بهانه این هلهله و رقابت از روی فاکتور غیرت و عشق به محور بی غیرتی و منم منم زدن تغییر کرده .آه ...!
پرسشی دارم زدانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند

و این آغاز یک راه بی پایان اما شیرین است ....

الا یا ایها الساقی ادر کایا و نا ولها

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

شاید که دگر میکده را باز نبینیم .....

دیدار :
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
                                                        شاید که باز بینیم دیدار آشنا را

از اینکه یکبار دیگر میتوانیم از این سایت و سیستم آن استفاده کنیم جای بسی خوشحالی است .امیدوارم که بتوانیم همچنان خود بنویسیم و خود هر آنچه که هست را آنگونه که شایسته است باز گوییم.

تفکر برتر (۴) !

آدم ها بعضی مواقع فکر میکنند که در دنیای امروزی ما اگر کسی بخواهد روزی بگوید == من هم هستم == حتما باید یک نفری که مورد قبول همه است او را تایید کند و اگر این عمل صورت نگیرد به معنای این است که اون فرد تا قیام قیامت نمیتواند بگوید که == من هم هستم ==. این در جامعه ما متاسفانه دیگه یک اصل شده . مثلا چند وقت پیش ها داشتم کتابی را میخوندم /کتاب جالبی بود اما اون موقع جالبتر از همه این بود که سطر سطر اون کتاب وقتی در حال خواندنش بودم خیلی به نظرم برایم آشنا بود.خلاصه / کتاب را تمام کردم و ناخودآگاه رفتم سراغ منابعش . وقتی منابع را نگاه کردم شمارگان آخرین منبع / عدد ۳۷ بود .بعد حساب کردم دیدم تعداد صفحات خود کتاب ۱۱۵ صفحه است یعنی اگر از هر کدام از این ۳۷ منبع ( که هر کدام نزدیک ۱۳۰ صفحه دارد)/ این نویسنده فقط ۳ صفحه هم استفاده کرده باشد جمعا میشود ۱۱۱ صفحه .خلاصه کنم تمام تفکر جناب نویسنده فقط ۴ صفحه ( با احتساب عناوین و ...) بوده که این برای یک نویسنده با اون مدرک علمی و اون همه برو بیا و عزت و احترام یک فاجعه علمی - شخصیتی محسوب میشود. بعد می بینیم که خیلی از بچه ها حداقل در تهران برای اینکه بگویند == ما هم هستیم == تاییدیه از این حضرت آقا میگیرند .که این امر خیلی دردناک است .خیلی !

تفکر برتر (۳) !

جمله معروف -- بودن یا نبودن / مسئله این است -- را اگر بخواهیم با فونت شرقی بازخوانی کنیم با توجه به این مسئله که تا امروز این غرب بوده که درصدد اثبات برتری خود نسبت به شرقیون بوده است باید بگوییم ----- ضعف و قدرت / مسئله این است ---- و این مسئله هم فقط فعلا برای ما هست . چند وقت پیش سر کلاس بودم .یکی از اساتید از موقعی که کلاس شروع شد شروع کرد به گفتن اینکه فلان نظریه پرداز چی گفته / فلان نظره پرداز چی میگه ! دردسرتان ندهم یکساعت و نیم مغز ما را پر کرد از نظریه های فلان دانشمند و فلان نظریه پرداز .جالب بود که همه بچه ها هم با چنان ولعی چشم به دهان استاد دوخته بودند که اگر کلوپاترا را اون موقع میدیدند اینقدر حال نمیکردند.خلاصه کلاس که تمام شد با حالی سرشار از گرفتگی رفتم پیش استاد .کشیدمش کنار و ازش پرسیدم .. خداوکیلی استاد چقدر خود شما به این حرف هایی که زدی اعتقاد داری ؟ با اصلا چقدر از این سی / چها تا نریه ای را که گفتی قبول داری ؟ آخه در طی کلاس یه جوری از این تئوری ها دفاع میکرد که اگر کسی نمی دونست فکر میکرد که تین حرف ها همه ترشحات مغزی این استاد است .خلاصه بعد از یک نگاه سنگین از مدل نگاه های عاقل اندر سفیه یه جوابی به من داد که تنها نتیجه اش ماندن کوله باری از تاسف برایم بود .به من گفت .. // شما در چه عصری زندگی میکنی . مگه نمیدونی که حفظ کردن نظریات بیشتر یعنی بالا رفتن احترام و منزلت علمیتان نزد دیگران .// حالا سوال من اینه ..== پس تفکرات و اطلاعات و دانسته های خودمان چی ؟ یعنی ما چون در ایران هستیم / چون شرقی هستیم حق دادن نظریات مستقل نداریم ؟ و همیشه باید ملاک و معیار سنجش افکارمان فلان نظریه پرداز غربی باشد ؟پس تکلیف داشتن تفکراتی برتر چیست ؟===.

تفکر برتر (۲) !

داشتم میگفتم ! آدم هایی که دارای تفکرات برتر هستند یکسری خصوصیات منحصر به فرد دارندد .چرا ؟ چون خود نفس دارا بودن چنین سلاحی به منزله منحصر به فرد بودن است چه رسد به اینکه بکار هم گرفته شود .مثلا اولین خصیصه ای که دارند این است که در اوج زمانی که همگان احساس میکنند طرف باخته ! ظرف کوتاه ترین مدت ورق را به گونه ای برمیگرداند که گویی هیچ وقت در موضع باخت نبوده است .ولی درست در همین لحظه است که اینجور آدم ها باید حواسشان به یه چیز باشه و آنهم مغرور نشدنشان است .نمیدانم در این دنیای سرگردان چقدر عمر خواهیم کرد تا بتوانیم حداقل یک نمونه از این آدم ها را ببینیم . چند وقت پیش اتفاقی با یکی از این اعجوبه ها برخوردی داشتم .پس از کلی سوال و جواب پرسیدم چه احساسی داری وقتی که کاری را به اتمام میرسانی ؟ گفت : در عین حال که مطمئنی همه طرفت هستند اما مدام احساس تنهایی میکنی .و ادامه داد..// بدتر از همه اینکه مدام سایه مبهمی از آنچه که انجام دادی را در مقایسه با روح های ضعیف و بی برنامه خیلی از آدم های دورو ورت باید در ذهنت داشته باشی ... و در پایان حرفهایش جمله ای به من گفت که خماریش هنوز که هنوزه تو وجودم مونده . گفت : ببین همیشه این نکته را به خاطر داشته باش که === کوه آتش به جگر دارد اگر خاموش است ==== این و گفت و بدون اینکه خداحافظی کنه رفت .